مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه، در گفتوگو با فرارو، ضمن بیان این مطلب، با تاکید بر اینکه در رابطه با بالا گرفتن اختلافات طرفهای اصلی درباره بازرسی از تاسیاسات نظامی ایران چند گزاره جدی در این مسئله را باید مد نظر قرار داد گفت: ایران پروتکل الحاقی را پذیرفته است به عبارتی در لوزان سوئیس، ایران و ایالات متحده آمریکا و دیگر اعضای عضو گروه ۱+۵، پروتکل الحاقی را مبنای بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی از فعالیتهای هستهای ایران قرار دادهاند.
وی افزود: این پروتکل توسط کشورهایی بسیار زیادی که در عین حال دارای جایگاه ویژه در نظام بین الملل هستند برای سالم سازی فضای بین المللی به منظور دستیابی به انرژی صلح آمیز هستهای به خصوص پس از تحرکات رژیم صدام و کره شمالی پذیرفته و امضا شده است.
این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: بنابراین پذیرش پروتکل الحاقی توسط کشورهای جهان به معنای فقدان استقلال و وابستگی این کشورها تعبیر نشده است بلکه به معنای تلاش آنها برای ساختن جهانی امنتر و نظام بین الملل قانونمندتر برای حصول به صلح پایدار و توسعه روز افزون است.
مطهرنیا تصریح کرد: اما آنچه که به نظر میرسد ایران در مقام مخالفت با بازرسیها از تاسیسات نظامی خود به طرح آن میپردازد مبتنی بر بازرسیهای فراتر از پروتکل الحاقی است.
وی افزود: هم رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران هم دیگر کنش گران فعال در این عرصه بر اساس زیاده خواهیهای آن سوی میز کهگاه و بیگاه رخ میدهد به خوبی بر این امر واقفند که از هم اکنون بر این نکته پای فشارند که طرف مقابل در آینده خواستار بازرسیهای فراتر از پروتکل الحاقی خواهد بود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: برای اینکه این «خواهد بود» در «امروز» کنترل شود و به نوع نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران در آینده شفافیت بخشیده شود، امروز صراحتا از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران بر این نکته تاکید میشود که بازرسی از مراکز نظامی امکان ندارد.
مطهرنیا در ادامه و در تشریح پروتکل الحاقی گفت: بازرسی برپایه پروتکل الحاقی، به معنای فراهم کردن امکان دخالت بیگانان نیست بلکه پادمان هستهای این نکته را مورد توجه قرار داده است که در پروتکل الحاقی باید در چارچوب بازرسی مستند، نظارت شده، برنامه ریزی شده و در عین حال قابل کنترل برای کشور هدف باشد.
وی افزود: از این رو بازرسی از مراکزی هسته ای برپایه پروتکل الحاقی یک بررسی تخصصی در چارچوب دستیابی به انرژی هستهای صلح آمیز است. بله البته میتوان با فضاسازیهای متفاوت و نگرش موسع به امر جاسوسی، حتی رفت و آمد یک توریست به یک کشور را زمینه پرور کسب اطلاع از آن کشور توسط توریست دانست.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یا گامی فراتر نهاد و ضمن احترام به تمام دیپلماتهای جهان اعلام کرد که دیپلماتها، همگی جاسوسان رسمی کشورها در کشورهای مقصد هستند. لذا همین نکته را میتوان برای بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز بیان کرد.
مطهرنیا با تاکید بر اینکه باید در دنیای سیاست قواعدی را پذیرفت گفت: قاعدهای که برای جمهوری اسلامی قابل پذیرش است آن است که پروتکل الحاقی در چارچوب تعریف عملیاتی از آن به گونهای اجرا شود که در خود پروتکل الحاقی قابل تفسیر است و نه بر مبنای خواست و اراده قدرتهای خواهان اعمال نفوذ در کشورهای هدف.
وی افزود: مسئله دیگر آنکه پرونده ایران، در بستر دیپلماسی هستهای در ۱۲ ساله اخیر اکنون به جایی رسیده است که در میان راههای متفاوت یا باید راه حل سیاسی را پذیرفت یا آنکه در قالب راه حلهای تنش زای معطوف به ایجاد زمینههای سخت درگیری و منازعه وارد شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: پیشرانههای موجود نشان میدهد که در تحلیل نهایی نه آمریکا اکنون خواهان پرداخت هزینههای سخت و سنگین است و نه ایران در پرداخت این هزینهها علاقهمندی از خود نشان میدهد.
وی تصریح کرد: بنابراین اگر خردورزی سیاسی در هر یک از این طرفین وجود داشته باشد تلاش خواهند کرد به یک نقطه مرضی الطرفین برسند که این به نفع هر دوی بازیگران اصلی مذاکرات یعنی ایران و آمریکا است و به ضرر هیچ کسی در جهان نخواهد بود. مگر کسانی که حل و فصل پرونده هستهای در ایران را برای دولتهای خود خطرناکتر از در اختیار قرار گرفتن حتی سلاح هستهای توسط ایران میدانند.
مطهرنیا افزود: این کشورها و دولتها چه در منطقه و چه در حوزه فرامنطقهای به دنبال ایجاد آشوب در منطقه و فضا سازیهای رادیکالی در جهت نرسیدن ایران و ۱+۵ به توافق هستهای هستند.
وی ادامه داد: با این حال سیگنالهای موجود در فرمایشات مقام معظم رهبری نشان میدهد که ایشان از لایه الکترونی اتمیزه شده ایران و آمریکا عبور کرده است.
وی افزود: من بر این باورم که اگر سه لایه بحران واژگانی، سپس بحران گفتمانی و پس از بحران سیاسی را به عنوان لایههای سه گانه مرکزی، میانی و برونی روابط ایران و آمریکا تلقی کنیم، بحران موجود، یعنی مناقشه هستهای در لایه بیرونی آن قرار دارد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: سه نشانه صدور مجوز مذاکره با آمریکا حول محور موضوع هستهای، تاکید ایشان بر الگو قرار دادن ۱+۵ برای حل و فصل مسائل و تاکید ایشان بر رو در رویی گفتمان جاهلیت با گفتمان تمدن اسلامی نوین در سخنرانیهای اخیرشان، حکایت از مدیریت لایه سیاسی، این بحران توسط ایشان دارد که حل و فصل پرونده هستهای میتواند این لایه برونی و الکترونی را در یک فضای برد – برد با قدرت افزایی نظام جمهوری اسلامی فرجام بخشد.
مطهرنیا در خاتمه گفت: از این رو چه عقلانیت سیاسی که با آن امروز را مدیریت میکنیم و چه خرد سیاسی که با آن به مدیریت آینده زمان میپردازیم ایجاب میکند اگر چه سخت اما با تمام توان هر دو طرف میز مذاکره از این لایه بحران نیز تا رسیدن به یک حد تعادل منطقی یعنی پذیرش پروتکل الحاقی با تفسیر مضیق، برسند و گرنه این خلاف عقلانیت و خرد سیاسی خواهد بود.