تهدیدات ایران و حزبالله علیه عربستان سعودی: سوابق گذشته
پایگاه اندیشکده واشنگتن با اشاره به سابقه دیرینه خصومت ایران و عربستان به ارائه یکسری اتهامات بیپایه و اساس علیه نیروهای حزبالله و سپاه پاسداران پرداخته و مینویسد: روز 27 آوریل سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مداخله نظامی اخیر عربستان سعودی در یمن را محکوم کرد و سعودیها را به خاطر کشتن مردم بیگناه یمن به جا پایِ رژیم صهیونیستی گذاشتن تشبیه نمود. وی گفت که افزایش اقدامات خصمانه عربستان در منطقه نیازمند واکنش قاطعتری از جانب ایران است. به همین ترتیب، نعیم قاسم معاون دبیر کل حزبالله لبنان نیز در مصاحبهای با آسوشیتدپرس در روز 13 آوریل گفت که عربستان به خاطر حمله به یمن بهای سنگینی را خواهد پرداخت. با توجه به پیشینیه تاریخی موجود، عربستان سعودی باید این تهدیدات را جدی بگیرد.
ایران سابقه طولانی در اقدام علیه رقیب عربستانی خود دارد. این اقدامات توسط عوامل ایرانی و یا نیروهای حزبالله انجام شدهاند و منافع عربستان را در خاورمیانه و یا جاهای دیگر مورد هدف قرار دادهاند. به ادعای نویسنده این مقاله، یکی از تازهترین اقدامات ایران تلاش نافرجام برای ترور سفیر عربستان در آمریکا بود. اما، نقشههای ضدسعودی ایران از همان اولین روزهای استقرار نظام اسلامی در این کشور شروع شد.
تنها سه ماه پس از استقرار نظام اسلامی در ایران در سال 1987، شاخه سعودی حزبالله (حزبالله حجاز) اولین حمله خود را در داخل عربستان انجام داد. قبل از آن، تقابل بین زائران شیعی و نیروهای امنیتی عربستان در جریان مراسم حج در جولای 1987 به خشونت گرایید و باعث کشته شدن بیش از 400 نفر شد. ایران که به دنبال انتقام گرفتن بود شروع به حمایت کردن از شیعیان افراطی در استان شرقی عربستان کرد. یک هفته بعد نیز حزبالله عربستان با انتشار بیانیهای قول داد که خانواده حاکم در عربستان را به چالش بکشد.
ظرف یک سال، حزبالله لبنان تهدیدات خود را با حمله به کارخانه پتروشیمی عربستان که در آن آمریکاییهای بسیاری کار میکردند عملی کرد. عربستان نیز به شدت به این مساله واکنش نشان داد و تعدادی از شبهنظامیان شیعی را دستگیر و اعدام کرد.
حزبالله عربستان برای اینکه انتقام بگیرد بر علیه هر کسی که با آلسعود همکاری کند اعلام جنگ کرد و حملاتی را علیه مقامات عربستانی در کشورهای ترکیه، پاکستان و تایلند انجام داد.
در همین حین، گروهی از شیعیان کویتی و سعودی وابسته به حزبالله کویت در حال انتقال تسلیحات به داخل عربستان در جولای 1989 دستگیر و اعدام شدند. برخی از دستگیرشدگان اصالت ایرانی داشتند و مقامات ایران آنها را شهید خواندند و گفتند که باید با حمله به منافع عربستان، کویت و آمریکا انتقام خون آنها گرفته شود.
اگرچه حزبالله همچنان یکی از گروههای وابسته به ایران در جنگ با غرب میشود، اما اقدامات اخیر ایران علیه منافع سعودی توسط نیروهای سپاه قدس انجام شده است.
در ماه می 2011، عوامل ایران یک دیپلمات سعودی در کراچی را به ضرب گلوله کشتند. در ژوئن 2012، مقامات کنیا دو ایرانی را که گفته میشد به سپاه قدس وابسته هستند را به اتهام برنامهریزی برای حمله به اهداف سعودی، انگلیسی، آمریکایی و صهیونیستی در کنیا و یا در دیگر مناطق آفریقا دستگیر کردند. گفته میشود که سپاه قدس واحدی موسوم به «واحد 400» را برای انجام عملیاتهای ویژه خارجی ایجاد کرده است. به نظر میرسد که عملیاتهای سایبری هم در این زمان در دستور کار سپاه قرار گرفت.
بنظر میرسد که ایران در زمان انجام مذاکرات هستهای اقدمات خود را متوقف کرده است، اما تنشهای فرقهای اخیر در منطقه ممکن است که ایران و حزب الله را تحریک به انجام حملاتی علیه سعودیها نماید. مدتی است که تنشهای منطقهای بین ریاض و تهران به خاطر حمایت از بازیگران در لبنان، سوریه و عراق شدت گرفته است.
با توجه به سوابق اقدمات ایران و حزبالله علیه منافع سعودی، اخطارهای اخیر بیش از چند حمله لفظی است که بین ریاض و تهران رد و بدل میشود.
دلیل علاقه وافر ایران به جنگهای نیابتی چیست؟
پایگاه هیل در گزارشی مغرضانه به قلم مککولم رئیس موسسه راهبردهای دموکراتیک با متهم کردن ایران به بهراه اندختن جنگهای نیابتی مینویسد: از همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نظام این کشور درگیر جنگهای نیابتی شده است. برخی ادعا میکنند که دلیل این کار نظام این است که از سرنگونی داخلی واهمه دارد. میزان پول و هزینهای که صرف گروههای نیابتی در لبنان، سوریه، یمن و عراق میشود بسیار زیاد است.
ریشه آرزوهای منطقهای ایران به اوایل دهه 1980 و شروع جنگ ایران و عراق برمیگردد که مقامات ایران حزبالله را در لبنان و جهاد اسلامی را در فلسطین پایهریزی کردند. در سالهای اخیر و با عدم حضور فیزیکی آمریکا در منطقه، ایران فرصتی پیدا کرده است تا این خلأ قدرت را پر نماید.
نظام ایران همیشه از نیروهای نیابتی به عنوان اهرمی در مذاکرات با قدرتهای غربی استفاده کرده است. گروههای نیابتی ایران پیشینیه به خطر اندختن منافع آمریکا و اروپا را دارند.
به عنوان مثال، در یمن، حوثیها یکی از گروههای نیابتی بودند که دائماً از جانب ایران مورد حمایت قرار میگرفتند. از زمان شروع حملات ائتلاف منطقهای به رهبری عربستان علیه حوثیها، ایران از هرگونه مقابله با این ائتلاف پرهیز کرده است.
در کشور همسایه عراق نیز نیروهای نیابتی ایران در بین شبهنظامیان شیعی و همچنین همپیمانان آن در دولت عراق این امکان را برای تهران فراهم کردهاند تا آنچه را که ایران در زمان جنگ ایران و عراق نتوانست بدست آورد را حالا به دست آورد. ایران توانست از نیروهای نیابتی خود چه رسمی و چه غیررسمی برای حمله به گروه مخالف خود یعنی سازمان منافقین استفاده کرده و آنها را خلع سلاح نماید.
نویسنده این مقاله در انتها ادعا میکند: علاقه وافر ایران به جنگهای نیابتی نشاندهنده قدرت این کشور نیست. برعکس، نظام ایران بسیار نسبت به هر گونه درگیری نظامی آسیبپذیر است زیرا مقامات ایران در داخل وضعیت متزلزلی دارند. آمریکا باید به بیثباتی داخلی در ایران برای پیشبرد سیاست خود در این کشور خصوصاً درباره مساله هستهای توجه نماید. کاخ سفید باید با کمک مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را سرنگون نموده و یک دولت دموکراتیک، غیرهستهای و سکولار را جایگزین آن نماید.
عدم پوشش بخشی از صحبتهای وزیر دفاع رژیم صهیونیستی درباره ایران
پایگاه گلوبال ریسرچ در گزارشی به سخنان موشه یعلون وزیر دفاع رژیم صهیونیستی درباره مقابله با ایران هستهای پرداخته و مینویسد: دو هفته قبل پایگاه الکترونیک انتفاضه نظرات مردم را درباره حرفهای موشه یعلون وزیر دفاع رژیم صهیونیستی را که گفته بود هیروشیما و ناکازاکی مثالهای خوبی برای برخورد با ایران هستند منتشر کرد. یعلون گفته بود که رژیم صهیونیستی باید به ایران حمله اتمیکند تا بتواند از جنگ بلندمدت با این کشور جلوگیری به عمل آورد.
اما این سخنان یعلون در رسانههای جریان اصلی هیچ پوشش رسانهای نداشت: به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه خاموشی رسانهای برقرار شد. بنابراین، یک بار دیگر این دست از رسانهها نقطهنظرات احمقانه، دیوانهوار و ترسناک یک صهیونیست تندرو را پوشش ندادند.
با این حال، اینها همان مقاماتی هستند که اوباما با آنها سروکار دارد. اینها همان دیوانگان برنامهریزیکننده جنگ هستند که کاخ سفید سالهاست میخواهد آنها را راضی نگه دارد.
فروش تسلیحات آمریکایی به رژیم صهیونیستی نشاندهنده منافع مشتر ک دو کشور در قبال ایران است
پایگاه اسپوتنیک در گزارشی درباره خبر فروش تسلیحات نظامی آمریکایی به رژیم صهیونیستی مینویسد: تد اولاستورم مدیر برنامه امنیت ملی دانشگاه هاروارد میگوید که فروش بمبهای پیشرفته نابودکننده سنگر به رژیم صهیونیستی به عنوان بخشی از قرارداد تسلیحاتی به ارزش 1.9 میلیارد دلار نشان میدهد که این دو کشور در برابر ایران هستهای متحد هستند.
اولاستورم گفت: اگر این نوع بمب در اختیار رژیم صهیونیستی قرار گیرد، این رژیم قطعاً از این توانمندی برای مقابله با هرگونه ماجراجویی در منطقه در رابطه با معادله ایران – رژیم صهیونیستی استفاده خواهد کرد.
اولاستورم توضیح داد که فروش است تسلیحات عاملی دیگر در مذاکرات هستهای با ایران محسوب میشود و تهران باید ببیند که واشنگتن و تلاویو کاملاً برای جلوگیری کردن از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی با هم هماهنگ هستند.
اولاستورم ادامه داد: بمبهای سنگرشکن مولفه مهمی در توازن قدرت و توانمندی در نیروی هوایی مثل رژیم صهیونیستی محسوب میشوند.
وزارت امور خارجه آمریکا گفت که این قرارداد فروش میتواند کمک زیادی به امنیت ملی رژیم صهیونیستی کرده و بخشی از روابط امنیتی طولانیمدت واشنگتن با این رژیم محسوب میشود.
فروش این تسلیحات در زمانی انجام میشود که ایران و شش کشور بزرگ دنیا در تلاشند که تا آخر ماه ژوئن به توافق هستهای دست یابند.
اولاستورم همچنین افزود: این قرارداد فروش تسلیحات بخشی از تلاشهای واشنگتن برای ترمیم رابطه خود با تلاویو است. از همان اول به نظر نمیرسید که این دو کشور اختلافی با هم داشته باشند. اما این قرارداد نشان داد که آنها از آن چیزی که به نظر میرسد به هم نزدیکتر هستند.
اولاستورم در پایان گفت که نگرانی نباید از این جهت وجود داشته باشد که این قرارداد مذاکرات هستهای با ایران را به خطر اندازد.
واقعیتهای خاورمیانه که توافق هستهای اوباما با ایران را به چالش میکشند
مرکز ویلسون در گزارشی درباره تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و تاثیر آن بر توافق هستهای با ایران مینویسد: توافق هستهای محتمل با ایران که دولت اوباما آنرا جامع و قاطع میداند نقاط ابهام بسیاری دارد. یکی از این ابهامات درباره بلندپروازیهای اتمی ایران در آینده میباشد.
این مساله بر موضوعی تاکید میکند که اخیراً جان کری زمانیکه داشت از توافق هستهای با ایران حمایت میکرد مطرح کرد: اوباما کاملاً قول داده است که آنها به تسلیحات اتمی دست نخواهند یافت و ما هر روز بازرسیهایی در آنجا خواهیم داشت. این توافق برای 10 سال نخواهد بود. بلکه برای همیشه ادامه خواهد یافت.
این مساله قابل فهم است که آنها میخواهند از توافق هستهای با ایران حمایت کنند. اما چیزی را که به سختی میتوان توضیح داد این است که چطور چنین توافقی میتواند در منطقهای آشفتهای مثل خاورمیانه دوام داشته باشد. در خاورمیانه، اصلاً چیزی به اسم «برای همیشه» وجود ندارد، مخصوصاً زمانیکه مساله طرحهای قدرتهای خارجی مطرح میشود که به دنبال آن هستند تا اراده خود را بر دیگران اعمال کنند.
به این مساله توجه داشته باشید که عمر دولتها و مقامات چهار و یا حداکثر هشت اسال است. آمریکا خیلی خوب کارها را شروع میکند، اما نمیتواند آنها را به مقصد برساند. به عنوان مثال، آمریکا به همراه دیگر کشورهای عضو ائتلاف جنگ با لیبی را آغاز کرد اما نتوانست آن را ادامه دهد.
اما در خاورمیانه، ملتها و سران آنها شاهد آمدن و رفتن روسای جمهور و وزرای امورخارجه آمریکا بودهاند. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این کشور دو رهبر داشته است، اما آمریکا شش رئیس جمهور عوض کرده است. در مصر و فلسطین هم همینطور بوده است. این مساله با زمانی که دولت آمریکا درباره آن حرف میزند متفاوت است.
دیکتاتورهای عرب برای نیم قرن بر خاورمیانه حکومت کردند. اما وقایع اخیر به ما نشان داد که تنها کاری که باید در حال حاضر در خاورمیانه انجام داد تغییر است. اگرچه هسته القاعده از بین رفته است، اما گروههای وابسته به آن همچنان در شبهجزیره عربستان تهدیدی بزرگ محسوب میشوند. داعش نیز عراق، سوریه و دیگر کشورها را تهدید میکند. تنها زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد. و با توجه به تاریخ این منطقه، آینده خوبی برای آن متصور نمیباشد.