هراز :تداوم سنت و میراث کهن اندیشه های سیاسی اصلاح طلبی بر هم زننده وضع موجود و مدافع حاکمیت دوگانه در دانشگاه ها در افکار سیاسی مدافعان دولت تدبیر و امید ریشه دوانیده است.این جریان معتقد است که اساسا دانشگاه محل تاخت و تاز جریان های اصلاح طلب و نوگرایی است که باید به نام نوگرایی و تجدد و منطق عقلانیت، حوزه های سنت و ریشه های دینی در دانشگاه ها را خشکانید و جوانان این مرز و بوم را از سلطه مذهب و واگرایی و واپسزدگی رهانید .
این جریان که حفظ اسلام و آسایش خاص و عام و انتظام مهام و اجرای احکام ملک علام و ترویج شریعت حضرت خیر الانام را منوط به وجود مسعود “اعتدال” می داند ، امروز با شعار واپسگرایی ، عقب ماندگی، بیسوادی ، دلواپسان، و …… به حذف جریان رقیب در گفتمان امام و انقلاب و رهبری در حوزه اندیشه و فکر در دانشگاه می اندیشد .
این دسته از نوگرایان و دگر اندیشان به اصطلاح تند رو با اشاره به آیات و روایات اسلامی” خیر الامور اوسطها” ، اعتدال را موجبات رفع تمامی نواقص و استحکام اسلام و قوام ملت و ترقی مملکت اسلامی
می داند.به اعتقاد این جریان، اعتدال عین اعتزال و اسلام همان اعتدال است و اعتدال خواهی همان اسلام خواهی است.عده ای از همین جریان که از سطوح بالاتری از آگاهی های سیاسی به ضرورت برخی از نوگرایی ها در افکار و ساختار سیاسی جامعه برخوردار بوده و با دلبستگی به دفاع از پاره ای حقوق مردم در برابر حکومت و مخالفت با نفوذ و سلطه جریان اصول گرا که از تمایلات ضداعتدال برخوردار بوده اند سعی نموه اند از مباحث مربوط به قانون و قانونگرایی و شعار آزادی و دیگر نهاد هاو مفاهیم مدرن استفاده نمایندو رنگ و لعاب اسلامی به آن بخشیده و در چارچوب فلسفه سیاسی
مدرن و دموکراسی غربی به باورها و اعتقادات و سنت های رایج حمله ور شده و اصول گرایی را همان واپسگرایی و عقب ماندگی قلمداد نمایند. این جریان که با تاسی از تاویل و سنت هرمنوتیک تاویلی غلط از اعتدال شریعت نبوی را ترویج می نمایند در صحنه شعار به نص اسلام و روایات تاکید دارند اما در حوزه پراگماتیسم و عمل گرایی از نفوذ جریان های تند روانه اصلاح طلبی در دانشگاه ها حمایت قاطع می نمایند.
عده ای از اساتید و دگر اندیشان به شدت نوگرا به رغم وجود پاره ای از کژتابی ها در افکار و تلقی آنان درباره ماهیت و مبانی نظام سیاسی اسلام به دانشگاه روی آورده و بستر علم و تحصیل دانش را مختل نموده اند.
این پروتستان های اسلامی که به شدت تحت تاثیر تفکر پوزیتیویستی و اصالت علم و تجربه متفکران غربی بوده در نهایت جای خود را به اتخاذ مواضع ضد دینی و طرد کامل دیانت و روحانیت در دانشگاه داده اند.اخیرا اینجانب در باب علم و فضل از این افاضل شنیده ام که در یکی از جلسات و کرسی درس خود در دانشگاه چنین افاضه نموده است:
” حال وقت آن است که پنج حس خود را صرف تعیش و زندگی در جهان و کسب فضیلت در امور دنیا کنیم. در زندگی جهان برای شما علم و سپس آزادگی و آنگاه استطاعت لازم است که بتوانید در عمر پنج روزه به آسودگی تعیش کنید، و خود را عبد و رذیل عمر و زید و………. نکنید. و از نظر مللی که به سیویلازیسیون رسیده اند خوار و احمق و نادان جلوه نکنید و به کشف و کرامات و خوارق باور نیاورید. او اعتقادات دینی را عقاید باطله خوانده و معتقد گردیده که اعتقادات دینی مانع سعادت ملک و ملت است ، و به صراحت بر این باور شد که چهارده قرن با این مذهب و با اعتقاد و ایمان زندگی کرده ایم.
یک چند نیز برای امتحان بی دین و لامذهب و بی اعتقاد و ایمان ، با معرفت و فیلسوفیت تعیش کنیم تا ببینیم که حالت ما بد تر می شود یا بهتر. و حتی در ضدیت با دین تا آنجا پیش رفت که تاکید کرد : راه عزت ،قدرت و ترقی ملت و جامعه ممکن نیست مگر به هدم اساس عقاید دینییه که پرده بصیرت مردم شده ، ایشان را از ترقیات در امور دنیویه مانع می آید.
در پایان حسب ضرورت و اتخاذ راهبر صحیح در هدم این تفکر لایییکی در دانشگاه که یحتمل بدنه خفته ای در دانشگاه از اعقاب این سلسله منحوسه اعتدال دارد اقدام عاجل ضروری به نظر می رسد.
علی ابوالعلی اقدسی