تیم ملی محصول مدیریت علی کفاشیان و تیم فدراسیون نشینان نبود. خیلی زود مردم ایران فهمیدند، داستان تیم ملی فوتبال ایران از داستان فوتبال ایران جداست. ستاره تیم ملی فوتبال ایران از داستان فوتبال ایران جداست. ستاره تیم ملی فوتبال ایران هم «کی روش» بود.

سالنامه اعتماد – علی عالی: همکاران گروه نظرسنجی مشغول نظرخواهی هستند. «چهره سال 93» از مردم پرسیده می شود، شماره هایی که حدسی انتخاب می شود و تبدیل به نظرسنجی میدانی می شود. شخصیت های سیاسی و اجتماعی کم نیستند. اما چهره ای ورزشی هم در میان آنها هست؛ کارلوس کی روش، سرمرب تیم ملی فوتبال ایران که دل خیلی ها را برده است. حتی در تحریریه یک روزنامه سیاسی که یک دختر، با علاقه برای سرمربی دوست داشتنی اش رای جمع می کند. او برای اینکه درصد آرای چهره موردنظرش بالاتر برود، پدر، برادر، خواهر و حتی همکارانش را مجاب می کند که به کی روش رای دهند. این همه تلاش عجیب است. او آرام آرام تبدیل به محبوب ترین چهره ورزشی یک کشور شده است. راهی که از کره جنوب آغاز شد و در جام ملت های آسیا به اوج خود رسید. راز این محبوبیت بی حد و حصر چیست؟
زندگی خصوصی آقای کی روش

خیلی ها به دنبال دلیل این محبوبیت هستند. مثل روزی که چند فعال رسانه های ورزشی به دعوت امیررضا خادم به دفترش رفتند و معاون پارلمانی و امور استان های وزارت ورزش ناگهان در اواسط بحثش گفت: «من نمی دانم چرا این همه زحمت می کشم برای پرسپولیس و استقلال دیده نمی شود و مردم حتی برخورد مناسبی ندارد، ولی کی روش اینقدر محبوب است حتی وقتی تیمش حذف می شود. چرا او اینقدر محبوب شده است و رسانه ها به او خیلی خوب می پردازند؟» باید می بودید و چهره بهت زده دبیران سرویس های ورزشی را می دیدید.

کارلوس کی روش، متولد اول ماس 1953 در نامپولای موازمبیک است. پدرش کارمند شرکت راه آهن بود و بخشی از تندخویی های کی روش، ارثیه پدری اوست. او خیلی زود از موزامبیک به پرتغال می رود و مربیگری را آغاز می کند. فلسفه مربیگری کی روش ساده بود: «وقتی در زمین هستی باید به سکوها نگاه کنی. زندگی 99درصد آنها به فوتبال وابسته است و با همه خستگی ها به استادیوم می آیند. حتی اگر نبرید اما باید طوری بازی کنید که به شما افتخار کنند. یعنی نهایت تلاش خود را بکنید. این را از اساتید خودمان آموختیم» و همین شد فلسفه فوتبال ایران. فوتبالی که قرار بود کیسه گل شود. فوتبالی ک کمتر ایرانی ای برای آن شانس قایل بود. اما کی روش، تیمش از از مجموعه مدیریتی و فنی فوتبال ایران جدا کرد.

تیم ملی محصول مدیریت علی کفاشیان و تیم فدراسیون نشینان نبود. خیلی زود مردم ایران فهمیدند، داستان تیم ملی فوتبال ایران از داستان فوتبال ایران جداست. ستاره تیم ملی فوتبال ایران از داستان فوتبال ایران جداست. ستاره تیم ملی فوتبال ایران هم «کی روش» بود. او برخلاف مدیران ایرانی، محلی مدیریت نکرد و شعار جهانی نداد. بی سروصدا و با برنامه، قدم به میدان می گذاشت. می خواست تیمش اتوبوسی دفاع کند یا با تک گل برنده باشد. به هر حال تیم او مورد احترام مردم بود. مردم او را با «ساخته هایش» قضاوت می کنند، آن هم در جامعه ای که کوهی از پیشداوری به همراه دارد اما کی روش ستاره همین مردم شد؛ مردمی که همیشه دنبال «قهرمان» می گردند.

زندگی خصوصی آقای کی روش

هنوز او رادر پرتغال «پدر استعدادیابی» می شناسند. وقتی فدراسیون فوتبال ایران برای مذاکره با او پیشقدم شد، خیلی زود پذیرفت اما شروع کارش با اتفاقات سال 88 همراه بود و او کمی از حضور در ایران ترسید. به هر ترتیب قرارداد او نهایی شد و به ایران آمد. او از آن روز سرمربی تیم ملی فوتبال ایران است. رقم قرارداد او حالا به 3 میلیون دلار در سال رسیده است که حتی برخلاف همه جای دنیا، مالیاتش را هم فدراسیون فوتبال ایران می دهد؛ نزدیک به یک میلیون دلار. مهدی محمدنبی، دبیرکل سابق فدراسیون فوتبال، مامور پیداکردن خانه ای مجلل برای او شد.

کی روش دو شرط داشت: اول اینکه خانه اش در شمال شهر تهران باشد و دوم اینکه حتما استخر چهارفصل داشته باشد. یکی از تفریحات او، شنا کردن در طول روز است. «برج ها دوبرال»، جایی است که کی روش در آن زندگی می کند. برجی معروف در تهران که طبقه 23 برج، واحدی 280 متری متعلق به کی روش است، با تمام امکانات که فدراسیون فوتبال ایران در نظر گرفته است. چهار سال پیش اجاره ماهیانه هر یک از واحدها نزدیک به 33 میلیون تومان بود که در سال 92 به چهل میلیون تومان رسید. بد نیست بدانید همسایه های کی روش هم افرادی نظیر، بنگر، الهام حمیدی، رویا نونهالی و سید مهدی رحمتی هستند. او علاقه خاصی به غذاهای ایرانی دارد. جوجه کباب ایران را دوست دارد. اما از آن بیشتر «هندوانه» ایرانی را می پسندد و جمله معروفش این است: «هیچ جای دنیا هندوانه ها اینقدر شیرین نیستند.»

مهم ترین بازی ایران در مرحله مقدماتی جام جهانی برزیل پیش روی ایران بود. تیم ملی با کی روش باید مقابل کره جنوبی می ایستاد. سرمربی کره ای ها در کنفرانس حرف عجیبی زد: «دوست ندارم ایران صعود کند و ترجیحم این است که ازبکستان از این گروه بالا برود.» نزدیکان سرمربی پرتغالی تیم ملی می گفتند که باید صورت کی روش را در آن لحظه می دیدید؛ برافروخته و عصبانی. گویی به او توهین مستقیم شده بود. بدون درنگ درخواست کنفرانس عمومی کرد. برای نخستین بار بود که او چنین درخواستی داشت. مقابل خبرنگاران نشست و با عصبانیت گفت: «سرمربی کره دو راه بیشتر ندارد یا باید از مردم بزرگ ایران رسما عذرخواهی کند یا باید از سمتش استعفا دهد.

زندگی خصوصی آقای کی روش

چون خارج از عرف صحبت کرده است و این اتفاقی غیرقابل قبول در فوتبال حرفه ای است.» او در این کنفرانس برای نخستین بار اصطلاح «خارجی ستیزی» را درباره رفتار سرمربی کره به کار برد. روز بعد تصویر سرمربی کره را روی کاغذی چاپ کرد و به سینه اش چسباند تا او و ایده هایش را زیر سوال ببرد. روز بزرگ فرارسید. ایران با بازی حساب شده و تدافعی، کره جنوبی را از سد راه برداشت و به عنوان تیم اول صعود کرد. بازی که تمامشد، کی روش به سمت سرمربی کره هجوم برد و مشتی را حواله او کرد. آن «مشت»، سند غیرت او برای مردم ایران شد. برای مردمی که سال ها بود این گونه از منافع شان دفاع نکرده بودند، مردمی که نه حرفی می توانستند بزنند و نه اینگونه برنده نزاع باشند. کی روش مستقیم در دل یک ملت جا باز کرد.

بازی با عراق تمامشده بود. احسان حاج صفی و وحید امیری، نخستین و آخرین پنالتی زنان ایران در بازی حساس بودند که پنالتی هایشان تبدیل به گل نشد. همه ایران آنها را مقصر می دانستند. فردای بازی با عراق کی روش جلسه ای ترتیب داد. همان ابتدای جلسه از امیری و حاج صفی درخواست کرد که در ردیفجلو بنشینند و رو به آنها گفت: «شما پنالتی را از دست نداید بلکه تمام سعی تان رک کردید تا تیم به موفقیت برسد و پیروز شود.» او هرچقدر عصبی و ناراحت به نظر برسد و حتی برخی اوقات از الفاظ ناشایست استفاده کند اما با بازیکنانش بسیار مودب است، بسیاری از بازیکنان نقش او را همانند پدر در خانواده مثال می زنند که حاضر است در همه زمینه ها به آنها مشاوره بدهد.

زندگی خصوصی آقای کی روش

برای همین بازیکنان تیم، بی نهایت دوستش دارند. کی روش وقتی کنار زمین می ایستد، انگار این مردم ایران هستند که «وجهه بین المللی» پیدا کرده اند. برای مردمی که سال هاست از دنیا فاصله گرفته اند و فقدان ارتباطات بین المللی، یکی از مشکلات در ایران شده است. او حاضر نیست روی «اصولش» معامله کند. اصولی ساده اما مهم. کاملا حرفه ای است و هیچ چیزی را از قلم نمی اندازد. تکنیسین بزرگی است، دیسیپلین بالایی دارد، فوتبال را به خوبی درک می کند و می داند چطور با بازیکنان مختلف سروکله بزند. اما مهم تر از تیپ، مدل حرف زدن، رفتار اجتماعی و زبان بدن فوق العاده ای است که دارد.

یک «برند بین المللی» یک چیز وصف نشدنی عمیقا متفکرانه. یقه پیراهنش همیشه باز است، انگار آماده برای گرفتن حقش، مدیریت انسانی او بی نظیر است، البته که آگاهی تاکتیکی اش هم عالی است. درباره او می توان نوشت که هم منتقدانش حق دارند و هم هوادارانش. منتقدان البته کمی عمیق تر موضوعات را بررسی می کنند. مخالفان در این دسته بندی جایی ندارند- و اعتقاد دارند که فوتبال ایران توانایی استفاده از این ظرفیت بزرگ را ندارد و کی روش هم سوار بر این موج، «تولیدی» برای آینده ندارد. درست مثل حوزه های دیگر که «کار ویژه» تعریف نمی شود. هواداران اما از همان «برند» دفاع می کنند و اگرچه از لحاظ تفاوت فرقی با گذشته نشده، اما همین که کیفیت بالاست، می پسندند.

شاید این روایت را نشنیده باشید. یکی از دوستان تعریف می کرد روزی کی روش جهت گرفتن بخشی از حقوقش به دفتر امور مالی فدراسیون آمده بود که به او گفته شد هنوز پول از بانک نرسیده است و تقاضا شد فردا در هتل محل اقامتش پول را دریافت کند. با کمال تعجب کی روش شروع به پرخاشگری و اعلام کرد:«تا پول را ندهید من از این محل نمی روم. اگر لازم باشد شب را هم در همین محل می خوابم.» همین سناریو را یک بار دیگر در محل انتقال پولش در مقابل چشم کارمندان بانک انجام داده بود.

زندگی خصوصی آقای کی روش

اگرچه نمی توان به درستی تحلیل کرد که او حق دارد یا نه اما سیستم مدیریتی کشور به گونه ای است که معمولا می توان حق را به این دست افراد داد. او مطمئنا «بین المللی» می اندیشد. او بین المللی است و قبول نمی کند اما ما قبول می کنیم. اگر بین المللی بودیم، قبول نمی کردیم. نمی توانستیم نرخ دورقمی تورم را برای دهه ها حفظ کنیم و خیلی زود آلودگی هوا، ایمنی جاده ها، ترافیک شهری و نظام اداری فرسوده را حل و فصل می کردیم. اما او مثل ما نیست و خیلی زود سهم خودش را بر می دارد. همین می شود که وقتی فدراسیون ایران توانایی پرداخت پول بلیت ملی پوشان به برزیل را ندارد، کی روش با هماهنگی فیفا به یکباره 700 هزار یورو از حساب فدراسیون در سوییس برداشت می کند که بخش عمده ای از این پول مربوط به پاداش صعود تیم ملی به جام جهانی برزیل بوده است.

جزیره «وامیزی موزامبیک»، مهم ترین بخش سرمایه گذاری کی روش است. او صاحب این جزیره است که به «بهشت تعطیلات» معروف شده است. کی روش این جزیره را در سال 2006 خرید و هتل های مجهزی بنا کرد. هتل هایش البته ساختمان نیست، تشکیل شده است از یک پشه بند بزرگ، یک تخت و امکانات ساده خواب اما کافی است. تلفن کنید و همه نیازمندی های یک هتل مجلل در اختیارتان باشد. اگر پول در حساب تان به اندازه کافی است، حتما به جزیره آقای کی روش سفر کنید.

برخورد گرم با مردم ایران از خصوصیات ویژه کارلوس کی روش است. او کمتر پیش می آید تقاضای عکس یادگاری با مردم را رد کند. کمتر شده که لبخند بر لب نداشته باشد. هشتگ کی روش در شبکه های اجتماعی نشان می دهد عکس های سلفی زیادی با مردم ایران دارد که همه با افتخار آن را به اشتراک می گذارند. مردم ایران چیزهایی را که از او می بینند، دوست دارند. تندخویی های او را نمی بینند بدرفتاری هایش را نمی بینند. آنها می بینند که کی روش با «بازیکن سالاری» مبارزه می کند. فرقی ندارد سیدمهدی رحمتی باشد یا محسن بنگر. او بدون اینها هم توانست تیم ملی را به جام جهانی ببرد.

زندگی خصوصی آقای کی روش

مردم ایران می بینند که «کار تیمی» بالاترین اولویت در فوتبال کشورشان است. «قاطعیت» در چهره او موج می زند. «انگیزه» را به تیمش به بهترین شکل تزریق می کند. «حقش» را می گیرد و با «حاشیه» کاری ندارد. یکی از جملاتش این است: «اگر سخت تلاش کنید، دیر یا زود به مقصد می رسید چرا که همیشه تلاش و پشتکار است که شما را به سمت هدف تان هدایت می کند». برای همی حواسش به همه جا هست. از چند روز قبل، برنامه ریزی روزهای آینده را می کند. همین پارسال نفری 50 هزار تومان به کارمندان فدراسیون فوتبال عیدی داد. حتی شخصا 500 دلار در پاکت گذاشت و به کارگرانی که به چمن های کمپ تیم ملی آب می دهند، هدیه داد. کی روش البته با مسوولیت دادن به دو تن از اعضای کادرش، به طور دایم و روزانه همه رسانه ها را مو به مو رصد می کند و از طریق یکی از روزنامه های پرتیراژ ورزشی، یک خبرگزاری و برنامه تلویزیونی پرطرفدار، پاسخ منتقدانش را می دهد. از یاد نبردی طبق قرارداد او باید همه مصاحبه هایش را با فدراسیون فوتبال هماهنگ کند اما بالاخره رییس فدراسیون سرش به کار دیگری گرم است.

نکته بسیار مهم درباره کی روش این است که با وضعیت کشور در همه ایام آشنا است و اطلاعات لازم را دارد. در ایام المپیک 2012 لندن در کنفرانس مطبوعاتی اش قبل از آغاز سوالات، از جای خود بلند شد و از همه خواست که این کار را بکنند و به افتخار مدال آوران دست بزنند و تشویق کنند. حتی زمانی که تیم در برزیل بود و تیم ملی والیبال ایران در لیگ جهانی با برزیل بازی داشت، کی روش همه اعضای تیم را جمع کرد تا در کنار هم والیبال را ببینند و با انرژی خاصی بازی را دنبال می کرد. وقتی پیش از جام جهانی از او سوال شد با چه هدفی به برزیل آمده اید، او گفت: «من نمی خواهم در جام جهانی اردک زشت بازی ها باشم. ما به جام جهانی می رویم تا با یک روحیه جنگجویانه از نام و اعتبار فوتبال ایران دفاع کنیم.»

وقتی درباره مربیگری اش چندی قبل از او سوال شد، جواب داد: «من یک مربی هستم، شعبده باز نیستم! برای پیشرفت کلی فوتبال احتیاج به امکاناتی است که باید وجود داشته باشد. همان طور که برای درست کردن املت، شما نیاز به تخم مرغ دارید!» انتقاد به کارلوس کی روش وارد است. از میزان دستمزد تا برخی مصاحبه های جهت دارش. حتی انتقاد به سستم دفاعی تیمش هم وارد است. اینکه تیمش هیجانی ندارد یا اتوبوس انسانی مقابل دروازه تیمش پارک می کند. اما از یاد نبریم نقد به هر سیستمی وارد است. تیم ملی زیبا بازی نمی کند، کار ترکیبی نمی کند، کمتر از حریف پاس می دهد، بیشتر از حریف توپ خراب می کند و درصد مالکیت توپش از حریف کمتر است. اما حسرت جای دیگر است.

حسرت ما از مدیریت فوتبال ایران است. اینکه به اندازه پولی که به کی روش داد، از او کار نخواست. او را وارد چرخه تولید بازیکن نکرد و از او برای برنامه ریزی و تدوین راهبرد، سود نبرد. فوتبالی با ورزشگاه های بی کیفیت، چمن هایی غیراستاندارد، باشگاه هایی بی برنامه، تیم های پایه ای که وجود ندارد، مدیرانی که به تولید اعتقادی ندارند، بازیکنانی بی کیفیت و مربیانی کم دانش. قدر «کی روش» را ندانستیم، البته که عجیب نیست. چون قدر داشته های خودمان را هم نمی دانیم. گویی هیچ کس به فکر «ساختن» نیست…

One thought on “راز محبوبیت کی روش چه بود ؟”
  1. عجب تحلیل خوبی……گویی هیچکس به فکر ساختن نیست…..
    تو این مملکت همه به فکر زدن جیب هم هستن و کلی هم قمپز در میکنن و از ایرانی بودن و مسلمان بودن خودشون تمجید میکنن!….از ماست که بر ماست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *