حسین جوادی ( حج )

هراز نیوز :اندازه ماها چقدر است­؟ چقدر بزرگیم­؟ چه  داریم­؟ و چه­ها نداریم­؟ یاد جمله­ی بزرگی ­می­افتم .

به اندازه­ی تمام نادانسته­ ها نادانیم و یا

به اندازه­ی تمام کتابهایی که نخوانده­ایم بیسواد

علوم و فنون و مهارتها آن قدر زیادند و زیبندگیها آن قدر فراوان که بزرگانی که زینت­های فراوان را در وجود خویش داشتند هر چه جلوتر و یا بهتر بگویم بالاتر می­رفتند خود را کوچکتر می­دانستند­.

چه خوب گفته ­اند

یک قدم بر خویش نه­، گام دگر در کوی دوست .

راستی کوی دوست آیا طالب دارد­؟ کسب قصد کوی دوست می­کند چه کسی حاضر است یک قدم بر خویش نهد؟ امروز که این حرفها خنده دارد! خیلی­ها روز نفسشان  قدم نمی­گذارند که هیچ اجازه نمی­دهند حتی کسی به آنها انتقاد کند­.

چه رسد یه روی دم آنها پا بگذارد البته آن قدر دم آنها دراز است که همه جا را اشغال کرده است به دیگران پول می­دهیم و اجیرشان می­کنیم تا در مطبوعات از ما تعریف کنند و برایمان خبرسازی مثبت کنند و از خبرسازی واقعی بشدت ناراحت می شویم وقتی ایرادمان تیتر می­شود بلایی بر سر نویسنده و گوینده می آوریم بیچاره­ها خبرنگاران نیم بند­، که نه مدح می­گویندو نه جرأت ذم دارند سرشان به لاک خوشان است و کاری به کار کسی ندارند وهم ول نمی کنیم و گیرشان می دهیم .

به به چه جامعه خوبی داریم !!! فضای چاپلوسی چقدر خوب رشد کرده است ! صداقت چه واژه غریبی است فعلاً فلانی سرکار است­! و رئیس­، پس تو تا می توانی مدحش را بگو هر چند با واقعیت فراوان­، فاصله دارد­. تعریف­، تعریف­، تعریف، آفرین بارک الله مرحبا چقدر این کلمات خوبند و لذت­بخش نقد صادقانه­، حرف حق­، راست گویی چقدر این کلمات زجر آورند و بد !!!

جرأت داری بگو آقای بالای چشمت ابروست !

جامعه ایمانی چه جامعه­ای است­؟! کجا یافت می­شود­؟ چه کسی برای ایجاد جامعه ایمانی تره خرد می­کند؟ پول می­دهیم تا تمجیدمان کنند خرج می­کنیم البته از کیسه دولت و ملت تا خدومان را آنطور که نیستیم به همه معرفی کنیم­. به شعور ملت تامی­توانیم توهین می­کنیم فکر می­کنیم همه مردم مثل ما سطحی نگر و کم شعورند .

راستی یک مسوول یک رئیس یک مدیر از خوبیهای ممکنه مگر چقدر را دارد کی می­خواهد همه تمجیدش کنند شجاعت خمینی میراثی است که در بین ما نیمه جان بوده و امروز مرده است او که می­گفت­: مردم اگر خمینی هم اشتباه کرد باید به او تذکر دهید­. و یا مقام عظمای ولایت که بارها گفتند اگر عکس مرا پاره کردند و به من توهین کردند کاری نداشته باشد اما هرگز این مشاغل هدایت اجازه نمی دادند کسی ذره­ای به آرمانها و اعتقادات و اصالت دینی لطمه وارد آورد و شدیداً برخورد می­کردند . فضای تملق گویی آن قدرسنگین است که خیلی­ها سخت به آن عادت کرده­اند تا هرگز کلماتی غیر از تعاریف و تمجید کذایی را به گوش راه ندهند­.

سر سفره­های تظاهر و ریا و خدعه و نیرنگی که امروز رنگی­تر از همیشه است داروی تلخ نصیحت و اندرز و توصیه و نقد و انتقاد خیلی کم مشتری دارد خیلی کم­، آنهم       خوشبینانه­اش .

آقایان­، کارهای نکرده آن قدر هست که فرصت چندانی برای مبالغه و بزرگ نمایی خوبیهای اندک و محو کردن و خفه کردن کم کاریهای فراوان­، نیست .

در این وانفسای بوق و کرنا کردن­ها و سرو صداهای کذایی چقدر سخت است سکوت .

دانشجو که بودم شعری گفتم که خیلی از دانشجوها شاید بیش از نود درصد دانشجویان دانشگاه این شعر را تکثیر کردند و حتی خیلی از افراد بعداً این شعر را زمزمه کردند و جاهای مختلفی بکار بردند .

بد نیست این شعر را که در سال 1374 گفتم در پایان این مقاله کوتاه بیاورم

بخدا می دانم

که چه سخت است سکوت

بغضها می شکنند

در غروب خورشید

وصدای گل بی حنجره ای

در بیابان سکوت

می رسد بر گوشم

یک سبد حرف لطیف

یک جهان عطر فشانی دارد

ودر این عالم بی فرهنگی که همه فقر مسلمانی ماست

جرأتی می خواهد گفتن حرف خدا

که خدا می داند چه کسی جرأت آن را دارد

 

One thought on “مگر ما چقدریم؟/حسین جوادی ( حج )”
  1. حیف که با غلط های املایی زیادی همراه است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *