حسين اميري
در چند هفته اخير بار ديگر جنگ رسانه اي و لفظي در باره اعطاي مجوز واردات سيگار به شرکت فيليپ موريس به اوج خود رسيد و طرفهاي ذي نفع در آن به معرکه گرداني مشغول شدند.داستان سيگار مالبورو زماني آغاز شد که شرکت دخانيات براي کسب تکليف دربارهي واردات رسمي اين سيگار با نهادهاي امنيتي و وزارت امور خارجه نامهنگاري کرد.يکي مدعي است که فيليپ موريس يک شرکت صهيونيستي است، آن ديگري مدعي آن است که اين اقدام يعني اعطاي مجوز واردات سيگار با روح حمايت از توليدات داخلي ناسازگار است و معدودي از افراد نيز معتقدند که با وجود اين همه سيگار در داخل چه نيازي به واردات اقلام ديگري است.
اما براستي اصل ماجرا چيست؟
بدون شک آنچه که از بررسي اخبار و اطلاعات به دست ميآيد نشان ميدهد که مسائل و مشکلات بغرنج تر از صرفا دلسوزيهايي از اين دست است و نشان از رقابت هاي اقتصادي و سياسي گروههاي ذي نفع براي از بين بردن طرف مقابل دارد و آن هم به هر قيمت و هزينه اي حتي به بازي گرفتن احساسات پاک افکار عمومي و سوء استفاده از اعتقادات ديني، ايدئوژيک مردم.اسلحه، دارو، مواد مخدر، مشروبات الکلي و مواد دخاني از جمله پنج تجارت پر سود در دنيا هستند که ارزش آنها به چند صد ميليارد دلار ميرسد. بازار دخانيات يکي از مهمترين بخش هاي اين تجارت پرسود است که به آن بازار گرگها لقب دادهاند. بازاري که فعالان آن هميشه با چشمان باز ميخوابند و هر کسي را به جمع محدود خود راه نميدهند. شايد بازار سيگار ايران هم از اين قاعده مستثنا نباشد.براساس اطلاعات منتشر شده، در حال حاضر شرکت ملي دخانيات چين با 32.7 درصد بيشترين سهم را در بازار مواد دخاني جهان دارد و بعد از آن نيز شرکتهاي فيليپ موريس، BAT و JTI قرار گرفتهاند. جالب است که بدانيد يک سال درآمد شرکتهاي دخاني جهان معادل 20 سال فروش نفت خام ايران است!ايران هم براساس برخي آمار و ارقام نيم درصد از بازار دخانيات جهان را در اختيار دارد و ميزان مصرف سيگار در آن بين 60 تا 65 ميليارد نخ در سال برآورد ميشود. اما نکتهي قابل تامل اين است که در جهان تنها دو کشور هستند که از نظر اطلس جهاني ميزان قاچاق سيگار در بازارشان بيش از 50 درصد است و اين دو کشور ايران و برمه هستند.در اين بين شرکت دخانيات ايران سهم قاچاق در بازار داخلي سيگار کشور را 43 درصد و ستاد مبارزه با قاچاق اين سهم را 35 درصد اعلام کرده است که اين اختلاف نظر براساس شاخصهاي متفاوت دو نهاد است. براساس آخرين اطلاعات منتشر شده از سوي شرکت دخانيات ايران هماکنون سيگارهاي قاچاق 42 درصد، توليد داخل 33 درصد، توليد مشارکتي 16 درصد، واردات پنج درصد و عاملهاي صنعتي چهار درصد در بازار سيگار کشور سهم دارند. سيگار مارلبورو اصلي ترين نوع سيگار است که بصورت گسترده به ايران قاچاق ميشود و با وجود ممنوعيت واردات آن به وفور در بازار قابل ابتياع است و اين اقلام قاچاق به گفته کارشناسان و متخصصين به لحاظ کيفي بسيار ضعيف بيماري زا اما به لحاظ شکل ظاهرا بسيار سالم است که اين مسئله با آنچه که در ذهن ما از شيوه هايي قاچاق کالا ها در اذهان موجود است منافات دارد و بيشتر ياد آور يک حرکت سيستماتيک براي قاچاق اين قلم کالا به داخل کشور است.لذا با عنايت به موارد فوق دو مانع عمده ميتوان براي واردات قانونمند مارلبورو به ايران متصور شد که هر دو آنها در حوزه رقابت قابل تعريف هستند اما ابزار آنها براي مقابله متفاوت است.
رقابت با ابزار ايدئولوژيک
رقابت با ابزار سياسي و ايدئولوژيک را ميتوان خطرناک ترين نوع رقابت عنوان کرد. اين نوع رقابت گرچه با ابزارهاي مقدسي صورت ميگيرد اما اهداف پس پرده آن به هيچ وجه مقدس نيست بلکه بطور کامل بر اساس منافع شخصي و يا گروهي صورت ميگيرد که عمدتا و البته با منافع کلان اجتماعي منافات دارد. اين گروه معمولا مسائل سياسي و ايدئولوژيک را براي دستيابي به مطامع خود به ميانه بازي ميکشند و در اين بازار کسي وارد نميشود مگر اين که با بقيه بازي کند.نهادهاي امنيتي، شرکت فيليپ موريس توليدکنندهي سيگار مارلبورو، را به صراحت صهيونيستي ندانستهاند. در سال 86 نيز شرکت دخانيات با وزارت امور خارجه نيز نامهنگاري کرد که اين وزارتخانه به شرکت دخانيات اعلام کرد که شرکت فيليپ موريس جزو شرکتهاي ممنوعالمعامله نيست.در سال 89 کارگروهي براي حمايت از انقلاب مردم فلسطين تشکيل شد تا شرکتهاي صهيونيستي را تعيين کرده و معامله با آنها ممنوع شود. اما وزارت امور خارجه بار ديگر در سال 89 به شرکت دخانيات اعلام کرد که براساس تحقيقات انجام شده شرکت فيليپ موريس جزو شرکتهاي صهيونيستي قرار ندارد. عباس پنجواني از مرکز انديشه هاي نودر لندن و عضو اتحاديه بينالمللي سازمان هاي غير دولتي حامي ملت فلسطين در اين باره نظر خود را اينگونه اعلام ميکند: متاسفانه در بسياري از کشورهاي اسلامي تعريف درستي از صهيونيستي و غير صهيونيستي بودن شرکت هاي حامي اسرائيل وجود ندارد و ما در نشست هاي خود در همه نقاط جهان نتوانستيم در اين باره الگوي مناسبي طراحي کنيم.پنجواني ميگويد: بسياري از شرکت ها هم اکنون هستند که کاملا کمک کننده مالي به اسرائيل هستند اما در بسياري از کشورهاي اسلامي دفاتر عظيمي دارند و همچنان به حمايت هاي خود ادامه ميدهند اما در برخي از ممالک اسلامي متاسفانه به خاطر برخي منافع گروهي روي برخي شرکت ها جنجال هايي ميشود که به زعم من بيشتر به حاشيه بردن تمرکز مبارزه بر روي مسائل اصلي است. وي درباره شرکت مارلبورو و جنجال اخير در ايران ميگويد: ما در اينجا موسسه اي داريم که اسامي شرکت هاي صهيونيست در آن قيد شده و سايت ما هم نشان داده شده اما اين سيگار و برند در موسسه ما صهيونيستي شناخته نميشود. حسن هاني زاده کارشناس مسائل صهيونيسم نيز در اين باره ميگويد: مالبورو سيگاري وابسته به اسرائيل نيست و اينکه گفته شود در بين سهامداران آن چند يهودي وجود دارند اين دليلي بر صهيونيستي بودن سيگار نميتواند باشد.هاني زاده در ادامه ميگويد: اين شرکت سالهاي سال است که با کشورهاي عربي و اسلامي تعامل دارد و تعامل خوبي هم بين اين شرکت و مسلمانان است و محصولات بسيار مرغوبي هم در کشورهاي عربي ارائه ميکند اينکه به اين شرکت انگ صهيونيستي زده شده بيشتر سياسي، خطي، و جناحي است.
رقابت با ابزار حمايت از توليد داخلي
نوع ديگري از رقابت در جنجال اعطاي جواز واردات به سيگار مارلبورو وجود دارد که از آن ميتوان به سو استفاده از احساسات ملي در حمايت از توليدات داخلي نام برد.اين طيف مدعي هستند که اعطاي جواز واردات سيگار مارلبورو به شرکت زرين تجارت خاورميانه در واقع با روح حمايت از توليدات داخلي منافات دارد که به زعم کارشناسان اين همان توجيه نعل وارونه است.يک مقام در شرکت دخانيات که از افشاي نامش خود داري کرد در باره اين دست آويز ميگويد: خود آقاياني که استدلال حمايت از توليدات داخلي را به ميان ميآورند خودشان هم ميدانند که به هيچ وجه کساني که امروز مارلبورورمصرف ميکنند در صورت وارد نشدن اين نوع سيگار از سيگارهاي توليد داخل استفاده نخواهند کرد و مصرف کنندگان سيگارهاي وارداتي در صورتي که برند مورد علاقه خود را پيدا نکند بدون شک به دنبال برندهاي هم سطح خارجي خواهند رفت که واردات آن برندها دست کساني است که چنين ايرادي را به واردات مالبرو ميگيرند.وي ميگويد: بر همه واضح و روشن است که اين در واقع دست آويزي براي از پاي در آوردن رقباست و حمايت از توليد داخلي بيشتر يک طنز حساب شده از سوي رقبا براي از ميان برداشتن رقيب قدرتمندي است که ممکن است از محصولات با کيفيت تري هم برخوردار باشد.بر اساس اين گزارش هماکنون دو فردي که توزيع دو برند معروف سيگار يعني وينستون و کنت را در ايران دارند، با يکديگر رقابت سختي دارند. در سال 1388 تنها شرکت JTI در ايران بالغ بر 200 ميليارد تومان حجم معاملات داشته است که ارزش فوقالعادهي بازار سيگار ايران را نشان ميدهد. کارشناس شرکت دخانيات در عين حال ميگويد: اگر مارلبورو به صورت رسمي هم وارد کشور نشود به صورت قاچاق و به اندازه وفور وارد خواهد شد.
استدلال دولتي ها
اما در مقابل اين دو ابزار، استدلال دولتي نيز وجود دارد. استدلالي که مخالف واردات مارلبورو به صورت قاچاق به کشور است و اعتقاد دارد که چنين شيوه اي به اقتصاد ملي آسيب خواهد زد و بايد راههاي قانوني واردات اين محصول هموار شود.وزارت صنعت، معدن و تجارت که متولي اعطاي مجوز واردات سبگار به شرکت زرين تجارت خاورميانه است ميگويد: متاسفانه سيگار با برند مذکور به صورت قاچاق به ايران وارد ميشود و در مقابل حقوق دولتي واردات نيز پرداخت نميشود، بنابراين بحث اصلي اين است که واردات سيگار با اين برند، از طريق نمايندگي رسمي صورت گيرد. آمار بالاي قاچاق سيگار در بازار ايران در حالي است که در برنامه پنجم توسعه شرکت دخانيات مکلف شده است با برندهاي معروف سيگار و توليدکنندگان آنها قرارداد بسته و زمينهي توليد اين سيگارها را در کشور فراهم کند.اين در حالي است که افزايش عوارض واردات رسمي سيگار حاشيهي سود قاچاق سيگار را به کشور افزايش داده و به نفع قاچاقچيان تمام شده است. متوسط عوارض واردات رسمي سيگار طي سالهاي 87 تا 89 به ترتيب 80، 132 و 180 هزار تومان بوده و در همين سه سال ميزان واردات رسمي سيگار به کشور به ترتيب 22.5، 12.5 و 3.1 ميليارد نخ بوده است. آيا در اين مدت ميزان سيگاريهاي ايران کم شده؟ قطعا خير! بلکه واقعيت مذموم «قاچاق» نياز بازار داخلي را تامين کرده است.در حالي که قرار بود در بودجهي 89 بيش از 300 ميليارد تومان از بابت عوارض واردات رسمي سيگار درآمد نصيب دولت شود تنها 70 ميليارد تومان از اين بابت درآمد زايي شد که اين موضوع به خاطر افزايش عوارض واردات رسمي سيگار به کشور بود.در واقع اگر اين ميزان درآمدزايي دخانيات محقق ميشد، شرکت دخانيات ميتوانست اين پول را براي ساخت 400 تخت بيمارستاني، 500 پايگاه امداد و نجات، 500 آمبولانس، 400 خانه بهداشت، 500 کلاس درس، 120 کتابخانه و 71 سالن ورزشي هزينه کند. اما به دليل قاچاق و شايد سياستگزاريهاي اشتباه، اين درآمد هنگفت محقق نشد. البته قطعا محقق شده است، اما نه بهعنوان يک سرمايه عمومي ملي! بلکه سرمايه اي بوده است که به جيب قاچاقچيان وارد شده است.ارزيابيها حاکي از آن است که سالانه حدود 4 ميليارد نخ سيگار مارلبورو به کشور قاچاق ميشود واگر واردات اين سيگار آزاد شود، ميزان آن به 8 تا 9 ميليارد نخ ميرسد. در شرايطي که ماهيت واقعي توليدکنندهي مارلبورو بر نهادهاي مسوول آشکار نيست، هماکنون هم اين شرکت سود خود را از بابت قاچاق به ايران ميبرد!آمارهاي فوق در حالي است که مسئولان شرکت دخانيات ايران نيز خبرهاي نگران کننده اي ميدهند. در برخي از سيگارهاي قاچاق موارد خطرناک بهداشتي مشاهده شده است. از جمله اينکه در اين سيگارها از موادي مانند آمونياک و کومارين استفاده شده است. کومارين در توليد مرگ موش استفاده ميشود و جذب نيکوتين در بدن را تا 10 درصد افزايش داده و باعث اعتياد فرد به سيگار ميشود.
با سلام
خود سیگار مشکل داره وسرطان زاست….
نمیدونم اینا چرا دارن سر مارکش دعوا می کنن؟؟
خیلی عجیبه؟؟؟
دعوا سر پوله. برای بعضیا نون خوبی داره برادر.