کمتر کسی است که تصاویر جانباز رجب محمدزاده را ندیده و سرگذشت وی را نشنیده باشد؛ این جانباز که سال 1366 در جنگ تحمیلی صورت خود را بر اثر اصابت گلوله از دست داد، تنها خواسته‌اش را دیدار با رهبر فرزانه انقلاب و شرمنده نبودن در برابر سال‌ها رنج خانواده‌اش عنوان می‌کند.
 شرایط حاج رجب محمدزاده با تمام جانبازهایی که تاکنون دیده‌ایم متفاوت‌تر است و همین چندی پیش بود که انتشار تصاویر چهره این جانباز تعجب همه را برانگیخت؛ انگار کسی پیش از این نمی‌دانست که چنین جانبازی در کوچه پس کوچه‌های مشهد نفس می‌کشد و روزی هزار بار در کنج تنهایی، دلش برای حال و هوای روزهای جنگ یک ذره می‌شود.

این جانباز در اوج دلتنگی‌هایش هیچ خواسته‌ای جزء دیدار با رهبر فرزانه انقلاب و شرمنده نبودن در برابر خانواده مهربان خود ندارد و می‌گوید برای دیدن رهبر سر از پا نمی‌شناسم و ای کاش پیش از اینکه مرگم فرا برسد موقعیت این دیدار فراهم شود.

اکنون سال‌هاست که جنگ به پایان رسیده اما حاج رجب همچنان پوتین‌های خسته‌اش را در گوشه‌ای از خانه قرار داده تا هیچ‌گاه یاد روزهای نبرد از خاطرش محو نشود، این جانباز 70 درصدی گاه آن روزی را به خاطر می‌آورد که ناگهان خمپاره بر صورتش اصابت کرد و تمام چهره‌اش از بین رفت از آن روز خیلی‌ها وقتی چهره این بزرگمرد را می‌بینند؛ می‌ترسند و حتی لحظه‌ای هم به ذهنشان خطور نمی‌کند که او یک جانباز است.

این جانباز 70 درصدی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: هر بار که از کوچه و خیابان عبور می‌کنم؛ عده‌ای هراسان فرار می‌کنند و به این دلیل خیلی وقت‌ها ترجیح می‌دهم در خانه بمانم تا مردم را به خاطر چهره‌ام آزارده نسازم اما از طرف دیگر خوردن لقمه‌ای نان و تنفسی آسوده هم برایم کاری سخت و طاقت فرساست ولی باز هم خدا را شکر می‌کنم و هیچ چیز جزء رضایت معبود مرا خشنود نمی‌سازد.

رجب محمدزاده که به سختی می‌تواند لب به سخن بگشاید، افزود: امروز هرکس چهره‌ام را می‌بیند به هیچ وجه تصور نمی‌کند؛ جانباز و ایثارگر هستم و گاهی که برای رفتن به حرم امام رضا (ع) از منزل خارج می‌شوم، مشاهده می‌کنم برخی حتی نمی‌توانند یک دقیقه به چهره‌ام نگاه کنند و گمان می‌کنند که من جذامی هستم، البته به آنان حق می‌دهم زیرا نمی‌دانند جانباز تنها آن کسی نیست که قطع نخاع شده و دست و پایش را از دست داده بلکه برخی‌ها هم مثل من صورتشان در جنگ از بین رفته است.

* دل حاج رجب برای دیدار با مقام معظم رهبری پر می‌زند

این جانباز ادامه داد: از اینکه مردم با دیدن صورتم حالشان بد شده و می‌ترسند، آزرده خاطر هستم و خودم را هیچ وقت نمی‌بخشم اما این اتفاق ممکن بود برای هرکس بیفتد، مشیت الهی سبب شد تا سال 1366 در ماووت عراق هنگامی که در حال شکستن یخ بودم، خمپاره‌ای به صورتم اصابت کند و دنیا در پیش چشمانم تیره و تار شود، از آن روز تاکنون هم تنفس راحتی ندارم اما باز هم راضی به رضای خدا هستم و امیدوارم پروردگار رحمان و رحیم مرا ببخشد.

وی از بزرگ‌ترین آرزوهای زندگیش می‌گوید و اینکه دلش برای دیدار با رهبر انقلاب پر می‌زند و چشم به راه فرصتی است تا این خبر خوش به او داده شود اما هنوز امکان این دیدار برای او فراهم نشده و دوست دارد پیش از فرا رسیدن مرگش با ایشان ملاقات کند.

پسر این جانباز 70 درصد مشهدی، وحید محمدزاده هم در گفت‌وگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: شرایط پدر من با سایر جانبازان متفاوت است زیرا به علت اصابت خمپاره به صورتش حدود 28 سال است که نتوانسته لقمه غذایی در دهانش بگذارد و تنها می‌تواند مایعات بخورد و ما سال‌هاست که نتوانسته‌ایم در کنار پدرم غذا بخوریم.

وی با بیان اینکه در حال حاضر رنج نداشتن سر پناه و زندگی در خانه اجاره‌ای پدرم را اذیت می‌کند، گفت: رسیدگی‌هایی از سوی بنیاد شهید و بنیاد جانبازان خوب بوده اما ما به عنوان خانواده این جانباز انتظار حمایت و کمک‌های بیشتری را داریم و معتقدیم پدرم در سن 74 سالگی نباید دغدغه نداشتن مسکن را داشته باشد و باید شرایط  زندگی آرام و بدون رنج برایش فراهم شود.

* تقاضای ارائه مسکن رایگان به حاج رجب

پسر حاج رجب محمدزاده یادآور شد: رئیس بنیاد شهید به بنیاد شهید استان دستور داد تا مسئله نداشتن مسکن حاج رجب حل شود اما تاکنون این موضوع به جایی نرسیده و طبق آخرین گفته‌های مدیرکل بنیاد شهید این استان قرار است خانه‌ای در شهرک شهید بهشتی به پدرم اختصاص داده شود اما برای اعطای این مسکن باید مبلغی در ابتدا پرداخت و سپس ماهیانه نیز پولی را به شکل اقساطی برای دریافت این خانه واریز کنیم.

وی افزود: پدر من توان پرداخت این پول را ندارد و ما از دست اندرکاران و مسئولان تقاضا داریم تا مسکنی رایگان را در اختیار حاج رجب قرار دهند.

پسر این جانباز 70 درصدی بیان کرد: امیدواریم همان طور که خبرگزاری فارس با ساخت مستند قلب پدرم را شاد کرد، مسئولان هم با اعطای مسکن دغدغه‌های او را رفع کنند.

وحید محمدزاده با اشاره به اینکه دیدار با مقام معظم رهبری و دریافت مسکن دو درخواست اصلی حاج رجب از مسئولان است، گفت: امیدواریم صدای ما به گوش مسئولان برسد و دو خواسته اصلی پدرم را هرچه زودتر برآورده کنند چرا که او همیشه می‌گوید دوست دارم پیش از این که از دنیا بروم به دیدار مقام معظم رهبری رفته و ایشان را از نزدیک ببینم.

* حاج رجب 28 سال به سختی نفس می‌کشد

طوبی زرندی همسر این جانباز هم به خبرنگار فارس اظهار کرد: حاج رجب حدود 28 سال است که به علت وضعیت صورتش به سختی نفس می‌کشد و جزء مایعات به هیچ چیز دیگر نمی‌تواند لب بزند اما این تمام مشکلات او نیست و باید ترس و هراس مردم از او را هم یکی از دردهای بزرگ حاج رجب دانست.

وی افزود: هربار که کسی از همسرم وحشت کرده و پا به فرار می‌گذارد، روحیه او به هم می‌ریزد و به همین خاطر گاهی تا چند روز از خانه خارج نمی‌شود و در گوشه‌ای از اتاق می‌نشیند و به پوتین‌ها و لباس رزمش چشم می‌دوزد.

* به خاطر ترس مردم حتی یک بار هم با حاج رجب به تفریح نرفته‌ایم

همسر این جانباز عنوان کرد: من شش فرزند دارم و در تمام سالیان گذشته بچه‌ها و خودم حتی یک بار هم نتوانسته‌ایم با او به بیرون و یا تفریح برویم چرا که مردم باور ندارند او جانباز است و به محض دیدنش می‌ترسند و گاه جیغ و فریاد می‌کشند، دلم کباب می‌شود برای همسرم وقتی که می‌بینم او برای دفاع از این آب و خاک صورتش را از دست داده اما مردم از روی کم اطلاعی نمی‌دانند که این مرد از جان خود گذشته تا برای آنان فداکاری کند.

وی خاطرنشان کرد: حاج رجب یک جانباز 70 درصدی است که به اعتقاد من شرایط ویژه و خاصی دارد و صورتش از بین رفته بنابراین انتظار داریم تا رسیدگی به او بیش از بیش مورد توجه مسئولان باشد، البته ما هیچ گاه منکر کمک‌ها و رسیدگی‌های صورت گرفته نیستیم و در حال حاضر می‌خواهیم تا مسکنی رایگان را در اختیارمان قرار دهند.

همسر این جانباز تصریح کرد: خبرگزاری فارس با ساخت مستندی به حاج رجب نشان داد که او هنوز فراموش نشده بنابراین امیدواریم با حل دغدغه‌های زندگی این مرد نظیر مسکن، زمینه زندگی آسوده‌ای را برایش مهیا سازند.

* بزرگ‌ترین آرزوهای رجب محمدزاده

زرندی با اشاره به بزرگترین آرزوهای همسرش، تاکید کرد: اکنون همسرم با وجود تمام سختی‌ها و دشواری‌هایی که به خاطر وضعیت صورتش تحمل می‌کند باز هم هیچ آرزوی دیگر جزء خشنودی پروردگار و دیدار رهبر انقلاب ندارد و دوست دارد تا ایشان را ببیند.

سخنان فرزند و همسر حاج رجب محمدزاده و بیان آرزوها و خواسته‌های حاج رجب از زبان آنان سبب شد تا خبرنگار فارس با عابدین عابدی مقدم، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی در این زمینه گفت‌وگو کند.

* رسیدگی به جانبازان و ایثارگران از وظایف اصلی بنیاد شهید

عابدین عابدی مقدم با تاکید بر اینکه رسیدگی به جانبازان و ایثارگران از وظایف اصلی این نهاد است، اظهار کرد: بنیاد شهید و امور ایثارگران یکی از وظایف و رسالت‌های ذاتی خود را رسیدگی به جانبازان و ایثارگران و خانواده آنان می‌داند و در این راستا این نهاد تمام توانش را برای کمک به جانباز حاج رجب محمدزاده به کار گرفته است.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی بیان کرد: این جانباز همواره مورد توجه و عنایت ویژه بنیاد شهید قرار داشته و در زمینه اعطای مسکن به حاج رجب هم کوتاهی صورت نگرفته و این فرد تا پیش از این دو بار مسکن دریافت کرده اما او این منازل را برای برگزاری مراسم ازدواج فرزندان خود فروخته و با این وجود این نهاد بازهم برای اعطای مسکن سوم در حال پیگیری است.

وی ادامه داد: بنیاد شهید هر کاری هم که برای این جانباز و سایر جانبازان انجام دهد باز هم کم است اما در حد توان و تا جایی که امکان داشته باشد به مسائل درمانی، معیشتی و فرهنگی این جانباز رسیدگی کرده و می‌کند.

فرماندار سابق مشهد، حسن موحدیان نیز پیش از تودیع خود اعلام کرده بود که حاضر است در صورت درخواست دستگاه‌های مرتبط نظیر بنیاد شهید و امور ایثارگران استان به وضعیت جانباز حاج رجب محمدزاده رسیدگی کند.

* نامگذاری یکی از خیابان‌های مشهد به نام رجب محمدزاده

معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار مشهد حسین شادکام هم وعده‌ای را مبنی بر نامگذاری یکی از خیابان‌های مشهد به نام حاج رجب محمدزاده مطرح کرده که قرار شده این موضوع در شورای شهر به تصویب برسد.

امروز وعده‌های مختلفی از سوی دستگاه‌های گوناگون برای رسیدگی به وضعیت حاج رجب محمدزاده مطرح شده و ما امیدواریم هیچ گاه این قول‌ها و وعده وعیدها به فراموشی سپرده نشود.

……………………………..

گزارش از: مرضیه صاحبی

– See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930807000364#sthash.cyz5Ah0N.dpuf

2 thoughts on “دلم برای دیدار با رهبر انقلاب پر می‌زند / 28 سال است به سختی نفس می‌کشم”
  1. چند بار ایشان رادیده بودم واکنشم مثله بقیه مردم بود امشب به طور کاملا اتفاقی به اصل موضوع پی بردم و چیزی جر خجالتو شرمساری عذاب وجدان و شرمندگی واسم نمونده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *