دکتر جواد محمد قلی نیا – نائب رئیس شورای انجمن های علمی ایران
15 تیرماه 1393، ویدیویی 145 ثانیه ای در اینترنت منتشر شد که نشان میداد یکی از خدمه مهد کودک ستایش در استان اردبیل (خانم ر) به طرز نامناسبی مشغول غذا دادن و سپس کودک آزاری مشهود بچه ای 18 ماهه می باشد (طبق دستورالعمل های موجود،وظیفه غذا دادن به بچه ها با مربیان و کمک مربیان مهد و نه خدمه بوده و در فیلم ، خدمه مورد اشاره قصد غذا دادن زورکی به بچه را داشته و همچنین با سیلی به کمر بچه 18 ماهه چندین ضربه زده و بعد موهای کودک را گرفته و او را بلند می کند).
فیلم منتشر شده به سرعت واکنش مردم را برانگیخت و احساسات عمومی را جریحه دار کرد تا جایی که اعلام شد دادستانی استان (ناصر عتباتی، دادستان عمومی و انقلاب اردبیل)به این امر ورود نموده و فرد خاطی به همراه مدیر مهد، بازداشت شده اند. تا این قسمت از بحث، تنها روایتی تکان دهنده از یک قصه پر درد بود که با وجود انعکاس در صدها سایت و وبلاگ داخلی و خارجی ، مورد تاکید نویسنده نمی باشد. چرا که نوشتار حاضر با هدف جریان سازی رسانه ای تهیه نشده و تاکید متن، نقد توضیحات رئیس بهزیستی و جریانات مرتبط با این رویداد در هفته بهزیستی است. هدف، پاسخ طلبی از مدیران محترم در خصوص این سوال است که آیا کودک آزاری در مهدهای کودک،واقعا اتفاق است یا آسیبی هر چند موردی، ولی فراگیر و با احتمال رخداد مکرر محسوب می شود؟
بحث را با این پیش فرض آغاز می کنیم که هر ادعایی نیازمند ادله اثباتی بوده و در غیر این صورت رد می گردد. از طرف دیگر در صورتی که ادله اثباتی یک ادعا در دسترس نباشد یا با آسیبی مخفی سروکار داشته باشیم،بهتر است با یک گام عقب نشینی، اقدام به پرسشگری از مدیران و همزمان حساس سازی و آگاه سازی جامعه شود. رویکردی که ضمن افزایش سطح هوشیاری اجتماعی ، شفاف سازی بیشتر رویه ها و مطالبه گری و پاسخ خواهی آتی از افراد خاطی را بدنبال خواهد داشت.
* کودک آزاری در مراکز تحت نظارت بهزیستی اتفاق است یا رویه مخفی آسیب زا : همانگونه که قبول می کنیم با وقوع یک رویداد یا اتفاق موردی نباید پرچم برافراشت و دیگران را زیر سوال برد(بعنوان نمونه مدیران بهزیستی)، در مقابل باید پذیرفت که مطالبه گری افکار عمومی و اطمینان خواهی آنان برای عدم تکرار چنین رویدادهایی ، خواسته ای بحق می باشد. رئیس بهزیستی کشور، در توضیحات ارایه داده در خصوص کودک آزاری جنجالی، تنها به ذکر تاسف اکتفا نموده و هیچ مکانیزم روشن و اطمینان بخشی در خصوص عدم تکرار چنین رویدادهایی را ارایه نکرده است. این در حالی است که بعضا در اطراف خودمان و تجارب خانوادگی ، جریانات رسانه ای و یا ادبیات علمی داخلی و خارجی، مواردی را در خصوص ترس کودک از مهد ، ناخوشنودی از رفتار خاله ها(مربیان و کمک مربیان) ، آثار زخم و غیره می بینیم و می شنویم. چگونه می توان اثبات کرد که با آسیب دیدگی مخفی کودکان در مهدهای کودک مواجه هستیم یا نیازمند به تقویت ابعاد شناختی و جسمانی کودک می باشیم؟ مکانیزم های سه گانه کنترل ، اطمینان بخشی و نظارت بهزیستی در این خصوص چیست؟
* سطح و شیوه تامین مالی و امنیت شغلی مربیان : در هر شرایطی، تعامل کودکان دلبندمان با مربیان مهدهای کودک ،بخشی از داستان روزانه مهد رفتن کودکانمان را تشکیل می دهد. رئیس بهزیستی کشور در این خصوص بیان داشته اند که از چهارسال پیش گزینش مربیان تمام مهدهای کودک علی رغم اینکه متعلق به بخش غیردولتی هستند، از منظر اخلاقی، صلاحیت علمی و رفتاری انجام میشود، اما روح و روان و شخصیت انسانها همواره در حال تغییر است و این امکان وجود دارد که خطای انسانی اتفاق بیافتد. در پاسخ به این توضیحات باید از آقای هاشمی پرسید، با انکار و رد چنین گزینشی توسط مدیرانتان در رسانه های عمومی چه می کنید(نظیر کهکیلویه و بویر احمد، رجا نیوز)؟از تغییر روح و روان و شخصیت انسان ها حرف زدید یادمان آمد بپرسیم ، متوسط حقوق واقعی دریافتی توسط مربیان مهدهای کودک چقدر است؟ میزان رضایت مربیان مهدهای کودک از شغل خود و دریافتی های آن به چه میزان است؟ چند درصد مربیان مهدهای کودک متمایل هستند در شغل خود بمانند؟ وضعیت بیمه ای مربیان نیمه وقت و پاره وقت مهدهای کودک چگونه است؟ دوره های بازآموزی برگزار شده برای این مربیان چند وقت به چند وقت صورت می پذیرد؟ سطح توانمندی های مهارتی این مربیان پس از ورود به کار چگونه اندازه گیری می شود؟کدام پایش دوره ای روانی روی مربیان مهدها صورت می پذیرد؟ اصلا کدام گوش شنوا برای رسیدگی به مشکلات این مربیان وجود دارد؟ و …. . آیا در چنین شرایطی احتمال تغییر روح و روان و شخصیت انسان ها وجود ندارد؟ آیا ضریب وقوع خطای انسانی ادعا شده ، بالا نمی رود؟
* سطح حمایت مالی بهزیستی از مهدهای کودک ، مدیران و موسسان آنها: از حق نباید گذشت که استاندارد بهزیستی در ارایه مجوز راه اندازی و بهره برداری از مهدهای کودک، استانداردی نسبتا سختگیرانه و خوب است. این در حالی است که موسسین مهدها نیز همانند دیگر شهروندان حق حیات داشته و نیازمند ساماندهی امور معیشتی و به اصطلاح دخل و خرج خود هستند. چنانچه بدین مهم توجه نشود، باید شاهد آسیب هایی همانند انتقال فشار بر دوش پرسنل و کاهش دریافتی های آنها ،کاهش کیفیت خدمات ارایه شده به کودکان ، ورود به اقتصاد سایه و اخذ وجوه گوناگون از والدین با اسامی فلان کلاس فوق العاده و فلان دوره خاص و غیره بود. سوال این است که بهزیستی برای کاهش چنین مشکلاتی در مهدهای کودک چه کرده است؟ چه تعداد وام راه اندازی کم بهره به مهدها ارایه شده است، چه تعداد از مهدهای کودک برای وام خرید ساختمان به بانک های عامل معرفی شده اند ، جدیت بهزیستی در سطح بندی غیرکاغذی و ستاره دار کردن مهدهای کودک ، چقدر است؟ چرا بهزیستی بجای تاکید بر راه اندازی انواع مهدها با اسامی ، پسوند و پیشوندهای رنگین، به فکر حمایت مالی از مهدهای موجود با هدف افزایش کیفیت خدمات به کودکان و کاهش فشار بر جامعه نیست؟
* میزان و شیوه نظارت بهزیستی بر مهدهای کودک : متاسفانه با صدها دلیل عملی(مصداقی)، مدیریتی و علمی، می توان ضعف حوزه نظارت و بازرسی در بهزیستی را زیر سوال برد. موردی که بارها و بارها توسط نویسنده به سازمان تذکر داده شده است، ولی بدلیل ارتباط غیر مستقیم به بحث حاضر ترجیح داده می شود از آن گذر نموده و بر بحث اصلی متمرکز گردیم. رویه غالب نظارت و بازرسی بهزیستی،مراجعه شاکی خصوصی و پیگیری شکایت در نوعی نظام اداری عموما پرهزینه خصوصا از بعد زمانی است. این در حالی است که در سازمان های کارآمد با تقویت حوزه های نظارتی پیشگیرانه، یکپارچه سازی و چندجانبه گرایی نظام نظارت و بازرسی، شفاف و کم هزینه سازی رویه ها و فرآیندهای دریافت و پاسخگویی به شکایات و غیره، بستر برای نظارت همگانی و مشارکت عمومی در این حوزه فراهم می گردد. مهدهای کودک بدلیل امکان حضور محدود والدین در آنها، همچون یک قوطی در بسته است که احدی جز سازمان بهزیستی نمی تواند مرجع نظارتی واقعی محسوب شود. بر این اساس، آیا دادن یک شماره پیامک برای رسیدگی به شکایات والدین از این جعبه سر و ته بسته، کافی است؟ آیا عدم دستور نصب دوربین مدار بسته برای مهدهای کودک و یا کوتاهی آنها در نصب دوربین، قابل توجیه است؟چگونه می توان کارآمدی بازرسی های چهارگانه صورت پذیرفته و ادعا شده توسط رئیس سازمان بهزیستی در مهدکودک ستایش از ابتدای سال جاری تا زمان وقوع فاجعه را قبول داشت (مدیر کل استان اردبیل ، تعداد این بازرسی ها را 5 مورد از بهمن ماه 1392 تاکنون ذکر کرده اند)؟ آیا رضایت والدین از مهدهای کودک ، نشانه یابی مستقیم و غیر مستقیم از وضعیت خدمات ارایه شده و شیوه خدمات رسانی و مواردی همانند نیز در فرم ها و رویه های بازرسی مهدها، مورد توجه بهزیستی بوده است؟
* مجوز باطل می کنیم ، پلمپ می کنیم ، به دادگاه می کشانیم : همایون هاشمی،بیان کرده که اقدامات لازم را درباره این حادثه به قید فوریت انجام دادیم، 15 تیرماه متوجه این تخلف شدیم و 16 تیرماه از طرف خانواده برای مجرم طرح شکایت کردیم. در این خصوص به عنوان نماینده حکومتی شکایت کردیم و از آن کوتاه نمیآییم. مهدکودک را در فاز اول پلمپ کردیم و مربی تحویل مقامات قضایی شده است و … . همه موارد بیان شده، در جای خودش و ان شا الله در شرایط بدور از اضطرار ناشی از قضاوت افکار عمومی در خصوص عملکرد سازمان بهزیستی، اموری خوب است . اما پرداختن به این موارد، تنها انجام وظایف قانونی سازمان بهزیستی است و اهمیت چندانی برای افکار عمومی نداشته و حداقل اطلاع رسانی در این خصوص کافی است. وظیفه اصلی سازمان در چنین شرایطی، پاسخگویی به مطالبه گری های همگانی در خصوص اطمینان بخشی برای عدم تکرار است؟ این که تخلف در مهد کودک ستایش نابخشودنی است ، برای افکار عمومی نان و آب نمی شود ؟ مسلما پر شدن سایت های استانی با این خبر که گزارش کودک آزاری در مهدهای فلان استان وجود نداشته است نیز، کافی نیست. تکرار مکرر عباراتی همانند مجوز باطل می کنیم، پلمپ می کنیم و به دادگاه می کشانیم نیز زیبنده گفتار و رفتار یک سازمان دولتی نخواهد بود . چه درسی از وقایع اخیر گرفته اید؟ کجای کار سازمان ایراد داشت؟ آیا قصد عذرخواهی صمیمانه از مردم(در صورت اشتباه احتمالی سازمان) را دارید؟
* موارد قبلی رسانه ای شده از مرگ یا کودک آزاری به کجا رسید : فاجعه مهد اردبیل، تنها مورد اتفاق افتاده و یا حداقل رسانه ای شده از کودک آزاری یا مرگ کودکان در مراکز تحت نظارت بهزیستی (اعم از مهدها و سایر مراکز) نبوده و نیست. چرا بهزیستی با در پیشگیری رویه ای قانونی و شفاف(حتی در صورت نیاز بشکل محرمانه)، اقدام به گزارش دهی منظم به مراکز و مراجع قانونی نمی کند؟ و اگر انجام می دهد، چرا گزارشی کلی از آن به افکار عمومی ارایه نمی شود؟ می توان بشکل تاریخی و مستند، مصادیق رسانه ای شده از این موضوع را مجددا لیست نموده و ارایه داد که ترجیح داده می شود به منظور کاهش سو استفاده های احتمالی در فضای رسانه ای ، وارد این بحث نگردیم، اما این عدم ورود ، به معنای کم اطلاعی ما یا چشم پوشی از وظایف مسلم بهزیستی در این حوزه نخواهد بود.
حال سوال این است که اگر سازمان بهزیستی نمی خواهد برچسب توجیح گری بر بیانات رئیس سازمان وارد شود،چه پاسخ شفاف و کاربردی برای سوالات مطرح شده در متن فوق دارد؟ رئیس سازمانی که گفته حاضرم میز ریاست را از دست بدهم ولی محکم پای ماجرا و رسیدگی به حادثه کودک آزاری در اردبیل بایستم، چه پاسخی برای افکار عمومی دارند؟
چرا سازمان بهزیستی به سوالات این آقا جواب نمیدهد؟؟؟
رئیس سازمان بهزیستی در حال پخش کردن بن های مددجویی بین دیگران برای ماندگار شدن خودش است. سرش شلوغه مزاحم نشوید .