سيزده به در

ایران زمین از دیر باز جایگاه زندگی قومی متمدن و با فرهنگ بوده است. این تمدن با کاوش های به عمل آمده در مناطقی همانند «شهر سوخته» ي زابل كه از قدمتی بسیار بیشتر از زمان ورود قوم « آریا» به این سرزمین برخوردار است، مشخص مي شود. بسط و گسترش تمدن در ایران که با ورود قوم آریا از پیشرفتی چشمگیر بر خوردار شد ، بستری مناسب برای رشد مفاهیمي خاص و منحصر به فرد را به وجود آورد، که خصیصه های تمدن ایرانی را شکل داده اند و به این ترتیب این تمدن را از دیگر تمدن های جهان متمایز کرده اند . از این جمله می توان به مفاهیم خاصی که در تمدن ایرانی به اعداد نسبت داده شده یاد کرد.

اعداد سه، هفت، سیزده و بسیاری اعداد دیگر در ایران باستان مفاهیمی پیچیده از تأثیرات نجومی و پدیده های جاری در قرن ها و دوره ها را پذیرفته اند . جلوه ي برونی این مفاهیم در نمایه هایی همچون هفت سین، هفت خوان رستم، هفت شهر عشق، هفت اورنگ و « سیزده به در» به طور روشن نمایان است.

در زمینه پیدایش«نحسي سیزده» همانگونه كه در ادامه به آن مي پردازيم در میان آثار به جا مانده از گذشتگان اتفاق نظر محسوسی به چشم نمی خورد و اينگونه مي توان گفت كه اين باور غلط بيشتر از اينكه داراي رنگ و بو و اصالت ايراني باشد ، باوري وارداتي و خرافي است چرا كه اين عدد و روز در میان اهالی ایران دارای جایگاه خاص تاریخی بوده است تا آنجا که در زمینه تبار شناسی «سیزده به در» باید به اساطیر قدیمی بر جای مانده در ایران رجوع کرد. سیزده به در یکی از سنت های رایج ایرانی است که از قدمت فراواني برخوردار است. این سنت با فراگیری خود در کل پیکره اجتماعی ایران، یک اسطوره معنایی در کنش و رویکردی هم گرا در سطح وسیع اجتماعی به وجود می آورد.

در اساطیر ایران، عمر جهان هستی 12 هزار سال پیش بینی شده است . پس از این دوره جهان بسته می شود و انسانها که وظیفه شان جنگ علیه اهریمن است، با سپری شدن این 12 هزار سال و ظهور سوشیانس( ناجی موعود ) سرانجام به پیروزی و ظفر می رسند و در هزاره ي سيزدهم در بهشت به زندگي جاوداني خود ادامه مي دهند. به این ترتیب، در تقویم ایرانی ، نخستین دوازده روز سال ، «جشن زایش انسان ها» تمثیلی از 12 هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره سیزدهم و آغاز رهایش از جهان مادی است. به همین دلیل نیز ، روز سیزدهم در واقع نمادی از زندگی انسان ها در پردیس است و بيشتر از اينكه نحس باشد، مبارك است.

دكتر میر جلال الدین كزازی در مورد عدد سیزده و روز سیزده بدر می‌گوید:

اين یك دیدگاه فرهنگی است كه ما می‌توانیم با كند و كاو در باور شناسی و نماد شناسی كهن ایرانی ، ریشه‌ها و خاستگاه‌ها‌ی بی شگونی 13 را به در كشیم.

در این باور شناسی پاره‌ای از شمار (اعداد) ارزش نمادین داشته اند كه به عنوان مثال: عدد یك (1) در باورشناسی باستانی ایران نشانه‌ی راز آلود خداوند است. عدد دو (2) ارزش آیینی دارد: آسمان و زمین ، نرینه و مادینه و… دو بدین سان ساختار و سرشت آفرینش را برما روشن می‌دارد ، عدد هفت (7) در میان یكان از كارآیی و ارزش و باور شناختی افزونتری برخوردار است. عدد دوازده (12) در نماد شناسی نشانه‌ی كمال است. دوازده در گروه خودش ارزش بسیار دارد. ما هفت اختر و دوازده برج را داریم. هفت در عدد دوازده گردان است پس اگر دوازده را نشانه‌ی كمال بدانیم ، این عدد خجسته ترین خواهد بود، زیرا آرمان آفرینش رسیدن به سر آمدگی و كمال است. پس اگر به شمار سیزده (13) رسیدید ، این همه از میان خواهد رفت و زمانی كه به چهارده می‌رسیم ، دوباره گجستگی روی می‌دهد. ایرانیان از دیر زمان روز 13 را از خانه بیرون می‌رفتند كه بی شگونی این روز را از خود دور بدارند. شاید یكی از دلایلی كه عدد 13 نزد ایرانیان نحس است و مردم برای فرار از این نحسی ، روز سیزده بدر را در دامان طبیعت به سر می‌برند ، ترویج فرهنگ بد شگونی آن توسط مردم بيگانه از گذشته تا به حال است.

دكتر كزازی در مورد كسانی كه سخت به نحوست این روز اعتقاد دارند و از آن زیان می‌بینند ، می‌گوید: این زیان در گجستگی عدد 13 نیست ، بلكه در باوری است كه آنها به این گجستگی دارند. باور به گجستگی آن نیروهای درونی و بیرونی باور را با او همسو و همگرا و كانونی می‌كند و نیروها اثری بر پیرامون می‌گذارد.

 

باورهاي مختلف در خصوص نحوست عدد سیزده

امروزه آنچه در اعتقادات و باورداشت هاى عامه مردم – به عنوان جزء لاينفك فرهنگ عامه – در خصوص عدد سيزده وجود دارد، همگى حاكى از نامباركى و نحسى آن است. تا آنجا كه منشأ بسيارى از رفتارها و اعمال آنها مى شود: اگر از كوچه پس كوچه هاى برخى شهرها گذر كنيم، هنوز پلاك هاى ۱+۱۲ را خواهيم ديد كه ساكنانش براى درامان مانندن از نحسى عدد سيزده،  آن را جايگزين عدد واقعى پلاك كه ۱۳ است، كرده اند و حتى برخى با وحشت از جادوى عدد سيزده ، در هنگام شمارش، با گفتن واژه «زياده» از آن مى گذرند و جالب  اينكه بسياري از شركت هاى هواپيمايى نيز (از جمله شركت هواپيمايى «هما» در ايران ) رديف سيزده ندارد و موارد بسيارى كه همگى دال بر دورى و گريز افراد از نحسى و بديمنى اين عدد است.

علامه عباسعلى كيوان در كتابش (كيوان نامه) درباره نحسى سيزده بدر مى نويسد:

روز سيزده به در جايز نبود براى ديد و بازديد به خانه اى رفت، هم صاحبخانه به فال بد مى گرفت و  مى گفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده. چرا كه نمى خواست مبتلا  به نحوست آن خانه شود. روز سيزده بايد به صحرا رفت. زيرا آنچه بلا در اين سال بيايد، در آن روز مقدور و تقسيم مى شود. پس خوب است ما در شهر و خانه خود نباشيم، شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيفتيم.

البته باور به نحوست سيزده كه امروزه در ايران به آن اعتقاد دارند منشاء ايراني ندارد بلكه نحوست عدد سيزده موضوعى است كه از دير باز در فرهنگ هاى كهن مطرح بوده است و در اكثر آنها، هرچه عدد هفت مقدس و مبارك است، در مقابل، سيزده به عنوان عددى نحس و نامبارك شناخته شده ، كه به نظر مى رسد تقارن برخى حوادث ناگوار با عدد سيزده، در اين فرهنگ ها، زمينه ساز ذهنيتى منفى و اضطرابى همگانى از آن شده است. چنانكه نقل است :

در دوران اساطيرى و تاريخى، در روز سيزدهم سال نو زلزله ي سهمگين و خوف انگيزى جهان را در هم پيچيده و زمينه ساز اين باور در انديشه مردم شد كه در هر چند هزار سال يك بار در همين هنگام سال، بلايى آسمانى فرا خواهد رسيد. از اين رو، مردم همه ساله به هنگام روز سيزدهم  فـروردين ماه ، منتظر زمين  لرزه اى سهمگـين بوده اند و به همين دليل، خانمان خود را رها كرده و در زير سقف و بام نمى ماندند، تا اگر زمين لرزه اى فرا رسد، از آسيب در امان باشند و بدين ترتيب، رفته رفته روز سيزدهم سال و درپى آن عدد سيزده نحس شمرده شد و ترس و وحشتى روانى براى تمام مردم روى زمين پديد آورد.

برخى از پژوهشگران در تأييد اين مسأله، عقيده دارند مفهوم ناخجستگى روز سيزده فروردين در نخستين سال رصد زرتشت پديد آمد كه سيزده فروردين با روز سيزدهم ماه قمرى همان سال يكى شد و آفتاب و ماه در مقابل يكديگر قرار گرفتند. منجمان اين روز خاص استثنايى را نحس خواندند و گفتند مردم از خانه ها  خارج  شوند  و به صحرا بروند تا نحوست اين روز را در بيابان به در كنند.

و يا دركتاب تورات يهوديان، از برخورد ستاره  دنباله دارى با زمين در روز سيزده  فروردين (روز سيزدهم سال نو مصرى) گزارش مى دهد كه در فضاى زمين درخشيد و باعث آتشفشان و زمين لرزه، ويرانى كاخ ها و مرگ بسيارى از مردم شد.

همچنين گفته مى شود گرفتارى حضرت مسيح در روز سيزده ماه، مزيد بر اين نحوست است. مسيحيان بر اين باورند كه در آخرين غذاى حضرت عيسى (شام آخر)، سيزده نفر بر سر سفره بوده اند و خيانت يكى از آنان موجب مصلوب شدن مسيح شده است ، از اين رو اين عدد را شوم مى دانند. بطورى كه هرگز سيزده نفر بر سر يك سفره غذا نمى خورند.

تاريخ يونان نيز به ناخجستگى شماره سيزده مبتلاست، چنانكه در تاريخ آنان آمده است پدر اسكندر مقدونى، مجسمه  خود را در معبدى گذاشت كه دوازده  مجسمه  ديگر از خدايان در آن  بود، اما پس از زمانى كوتاه ،  نامباركى عدد سيزده دامنش را گرفت و به دست دشمنانش به قتل رسيد .

دکتر «صادق رضازاده» نيز منشاء ناخجستگی و نحس بودن عدد سیزده را یک عقیده یونانی می‌داند و می‌گوید : به موجب عقیده یونانیان قدیم، انجمنی مرکب از خدایان دوازده‌گانه منعقد بود، نفر سیزدهمی وارد می‌شود و یکی از آنها را می‌کشد و مجلس را بر هم می‌زند. از آن زمان عدد سیزده منحوس و بدشگون شد.

اين عقايد با رسوخ غريبى در تمام جهان متمدن آن زمان انتشار يافت و مردم به همان عقايد گرويدند و از عدد سيزده تا به امروز مي ترسند.

ژرژ سیمس نویسنده‌ی اروپایی هنگامی كه در سال 1894 به كلوپ شماره‌ی 13 فرا خوانده شد ، دعوت را رد كرد و در پاسخ دعوت نامه نوشت: آقایان ؛ دعوت نامه‌ی شما رسید، از لطف‌تان سپاسگزارم… دوستان ؛ اگر من سرپرست خانواده‌ای نبودم و رعایت حالشان بر من واجب نبود ، با نهایت اشتیاق می‌آمدم و هر پیشامدی هر چند ناخوشایند را هم استقبال می‌كردم. اما اكنون چون متعهد به اداره‌ی خانواده‌ای هستم ، می‌ترسم نحوست عدد 13 شماره‌ی كلوپ، دامنم را بگیرد و در زندگی‌ام اثر بگذارد و مرا گرفتار مصیبتی كند كه خانواده‌ام بی‌سرپرست بماند. از این رو از شما پوزش می‌خواهم.

 

مراسم  مربوط به جشن سيزده به در

«سيزده به در» يكى از مراسم هاي  نمادين سلسله جشن ها و آيين هاى نوروزى است كه توانسته با وجود دگرگونى هاى فراوان اجتماعى، فرهنگى در جامعه ايران، راه به دوران ما رسانده و به عنوان يك جشن فراگير در بين گروه ها و اقشار مختلف جامعه اجرا شود. در حقيقت، سيزده به در حسن ختامى بر جشن ها و آيين هاى نوروزى است كه در آن مردم با رفتن به دامن مام طبيعت كه همواره مورد احترام و ستايش ايرانيان بوده به بدرقه نوروز مي روند. جالب اينكه، با وجود باور نحسى و نامباركى موجود در بين مردم ، اين روز به خوش باشى و خوش گويى و خوش خورى سپرى مى شود و مردم ناخودآگاه به اين باور كهن كه ؛ (در اين روز غم واندوه و خمودي حرام است چون اينان آفريده هاي اهريمن اند و عشق و شور و نشاط و حيات و تعالى و تندرستى از هداياى نيك اهورامزداى بزرگ است)، عمل مي كنند.

جعفر شهری، نویسنده کتاب «تهران قدیم» به شيوه برگزاري این مراسم در تهران قديم اشاره کرده و مي نوسيد: در تهران قدیم مردم در روز «سیزده به در» نسبت به طبخ و مصرف دمی یا دمپختک باقلا که غذای اصلی محسوب می شد و سپس بلغور یا آش رشته اقدام می کردند. حبوبات و سبزیجات آش و بلغور در خانه پخته می شد و تنها در دشت و باغ، آب و رشته آن افزوده می شد. اما مرسوم بود که از قابلمه بزرگ آش رشته، حتی شده به اندازه یک پیش دستی یا نعلبکی به اطرافیان بخشیده می شد. زیرا معتقد بودند که ممکن است در آن میان، پسری نابالغ، زنی حامله و یا طفلی باشد که هوس کرده باشد. آنها معتقد بودند که طفل اگر بوی غذایی حس کند و به او داده نشود، روحش می پرد، اگر پسری نابالغ در چنین وضعیتی قرار گیرد، نطفه اش می ریزد و زن حامله، بچه اش سقط می شود یا ناقص به دنیا می آید.

در يافتن خاستگاه و پيشينه رسم سيزده به در كه آيينى نمادين است، بايد به اساطير ايران كه بنا بر نظر دكتر مهرداد بهار تحت تأثير نجوم بين النهرينى ، شكل گرفته است، رجوع كرد. طبق اين اساطير، هر يك از دوازده اختر كه خود بر يكى از برج هاى دوازده گانه حاكم است، هزار سال بر جهان حكومت خواهد كرد. از اين رو عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين در هم  خواهد  شد  و  آشفتگى آغازين  باز خواهد گشت و از آنجا كه به گمان انسان اعصاركهن، آنچه در كيهان بزرگ (هستى) رخ مى داد، در كيهان خُرد (در جهان انسانى) نيز رخ مى داد ؛ جشن هاى دوازده روزه  آغاز سال را نيز با اين سال دوازده ماهه و دوره ي دوازده هزار ساله  عمر جهان مربوط مى دانست و آنچه را در اين دوازده روز پيش مى آمد، سرنوشت سال خود مى انگاشت و گمان مى كرد اگر روز هاى نوروزى به اندوه بگذرد، همه سال به اندوه خواهد گذشت. مختصر آن كه، دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همه سال بود . اما اگر در پايان دوازده هزار سال جهان درهم مى شد و آشفتگى نخستين، باز مى گشت و اگر به نشان آن، در پايان هر سال قانون از ميان بر مى خاست، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگى نهايى و پايان سال را بر خود داشت . در اين روز كار كردن و نظام عمومى را رعايت كردن نيز از ميان برمى خاست و شايد عياشى ها بار ديگر براى يك روز باز مى گشت . نحسى سيزدهم عيد، نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود كه در پى پيروزى نيكى بر بدى، روز رهايش انسانها از جهان مادى و بازگشت ارواح به جهان مينوى است و خارج شدن از روال عادى زندگى و تعطيلى كارهاى روزمره و ترك خانه و كاشانه و سپرى كردن آن به بازى و تفريح در بيرون شهر و همگى تمثيلى از آشفتگى هزاره سيزدهم جهان است.

اما توجيه مناسبي كه براى برگزاري جشن در اين روز مي توان مطرح كرد با رجوع به تقويم ايران باستان مشخص مي شود، زيرا ايرانيان باستان نه تنها براى سيزدهم فروردين نحسى و ناخجستگى قائل نيستند بلكه آن را مختص خداى باران (تيشتر/ تير) و دليل حضور در طبيعت را شكرگزارى و طلب باران و نعمت مى دانند. همچنانكه، استاد فره وشى، مراسم سيزده نوروز را «روز ويژه طلب باران براى كشتزارهاى نودميده» در دوران هاى كهن دانسته و در توضيح مى نويسد: «ايرانيان در روزگاران كهن پس از برگزار مراسم نوروزى و دميدن سبزه و گندم و جو و حبوبات در نخستين روزهاى سال و در روزى كه متعلق به ستاره باران بود، يعنى در روز سيزدهم فروردين ماه، به دشت و صحرا و كنار چشمه و جويبار مى رفتند و به هنگام شكست يافتن ديو خشكسالى «اپوش» در نيم روز، گوسفند بريان مى كردند و اين نثارى بود براى فرشته باران «تيشتر يا تير» تا كشت هاى نودميده را سيراب كند. از اين رو خوردن غذاى روز در دشت و صحرا نشانه همان فديه گوسفند بريان است كه در اوستا آمده و افكندن سبزه هاى تازه دميده نوروزى به آب روان جويبار تمثيلى از دادن فديه به ايزد آب «آناهيتا» و ايزدباران «تير» است و به اين طريق تخم بارورشده اى را كه ناهيد فرشته موكل بر آن بوده است، به خود او بازمى گردانند و گياهى را كه ايزد تير پرورانده است به خود وى باز مى سپرند تا موجب بركت و بارورى و آبسالى در سال نو باشد.

ديگر رسم اين جشن كه در گذشته بسيار معمول بوده، شركت در مسابقات بُرد و باختى به ويژه سواركارى است كه ياد آور نبرد ايزد باران با ديو خشكسالى است و امروزه با تغيير چهره، در غالب ديگر بازيها و مسابقات رقابتى، مثل شطرنج، كشتى و اجرا مى شود.

رسم سبزه گره زدن نيز رسمى است از روزگاران كهن كه در آن دوران، آيين هاى مذهبى و اساطيري به هم آميخته بود و هركس آرزوى خود را عملاً به نوعى براى خود برآورده مى كرد و مى پنداشت بدين طريق در تحقق آن تسريع خواهد شد و گره زدن دو شاخه سبزه در روزهاى پايان زايش كيهانى، تمثيلى از پيوند زن و مرد براى تسلسل نسل هاست كه امروزه حتى به شوخى هم كه شده، دختران و پسران جوان با گره زدن سبزه در روز سيزده به در، آرزوى ازدواج و به قول قديمى ها باز شدن بختشان را دارند، در حالي كه اين عمل به ظاهر شوخي، داراي ريشه اي كهن مربوط به اسطوره پيدايش نخستين زوج بشر يعني (مشي و مشيانه) مي باشد:

در اسطوره هاي ايراني اهورامزدا در آغاز آفرينش هستي در شش نوبت پيش نمونه هاي شش پديده ي اصلي آفرينش كه عبارتند از «آسمان، آب، زمين، گياه، جانور و انسان» را مي آفريند. پيش نمونه ي انسان «كيومرث» (گيمرتن) است كه نمونه ي يك انسان كامل است و براي ياري و كمك آفريدگار خلق شده است. كيومرث پس از حمله اهريمن به زمين كشته مي شود و از نطفه ي او كه بر زمين ريخته پس از چهل سال شاخه اي ريواس مي رويد كه داراي دو ساق است و پانزده برگ ، اين پانزده برگ نماد سني است كه «مشي» و« مشيانه» در آن هنگام دارند. اين دو همسان و همبالايند و تنشان در كمرگاه چنان به هم پيوند خورده است كه تشخيص اينكه كدام نر است و كدام ماده امكان پذير نيست، اين دو گياه به صورت انسان در مي آيند و روان به گونه اي مينوي در آنان داخل مي شد و اهورا مزدا انديشه هاي اورمزدي را با گفتن: « شما تخمه ي آدميان هستيد، شما نياي جهان هستيد، من شما را بهترين كمال انديشي بخشيده ام، نيك بينديشيد، نيك بگوييد و كار نيك كنيد و ديوان را مستاييد» به آنان تلقين مي كند.

شايد تنها رسمي كه امروزه از آن تفكر باستاني در بين مردم باقي مانده ، همين رسم سبزه گره زدن است كه متاسفانه آن نيز در حال تحريف و فراموشي است چرا كه بعضي افراد به جاي بيان ريشه ي اين عمل، با خوراندن اين باور غلط و خرافي؛ كه با گره زدن سبزه در كار شما گره مي افتد سعي در براندازي آخرين رسم باستاني مراسم سيزده به در را نيز دارند.

از سويي ديگر، بر اساس اساطیر ایرانی در این روز، سرحد ایران و توران با تیر انداختن آرش مشخص می شود. به این معنا که میان افراسیاب که بر شهرهای ایران مسلط شده بود و منوچهر که در قلعه ترکستان متحصن گردیده بود، صلح می افتد و این دو  موافقت می کنند که یک تن از لشکر منوچهر با همه توان خود تیری بیندازد و هرجا که آن تیر فرود آمد مرز دو کشور باشد ؛ و سرانجام ، آرش تیری از قله دماوند می افکند که در کنار جیحون فرود می آید و به این ترتیب مرز دو كشور معلوم مي شود.  

آنچه مسلم است این است که ایرانیان، بر خلاف اروپائیان و اعراب سیزده را شوم نمی دانسته اند و اتفاقاً روز سیزده هر ماه برایشان روزی گرامی بوده است. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود نوشته است: ایرانیان باستان هر روز از ماه را به نامی می خوانند و سیزدهمین روز ماه ، « تیر » نامیده می شود و « تیر » نام فرشته ای عزیز و نام ستاره ای بزرگ و نورانی و خجسته است. بنا براین سیزده براي ايرانيان نمی تواند نحس باشد

 

document.getElementById(“Leyout101″).style.display=”none”;There was no evidence that chimpanzees produced individual labels for food types of low and medium preference

Afghanistan had not been at peace since at least 1979, when the Soviets invaded, which turned into a civil war, which turned into Taliban rule, which was, in 2001, apparently going to turn into an invasion by another group of foreigners to drive out the Taliban.mulberry uk
Can they do the same for Chris Petersen in his first year at the helm.hollister hamburg
GSA refuses to explain, citing potential litigation with Clark Construction Group, the building’s general contractor.mulberry outlet
This is our fight.sac hermes kelly
Larscheid introduced the men to an underage girl, with whom they also engaged in sex acts for money, the complaint said.cheap ray ban glasses

Thibodeau is not the first successful Bulls coach to lose in a clash with management.mulberry handbags sale

is no real difference between the Wildrose and PC, he said.mulberry handbags sale
hermes ceinture

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *