هراز نیوز :آن چه خواهید خواند ، گزارشی است از یک عملیات در جبهه غرب که برای نخستین بار توسط مشرق منتشر شده است. این گزارش به دست خط شخص حاج علی رضا موحد دانش نگاشته شده

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، آن چه خواهید خواند ، گزارشی است از یک عملیات در جبهه غرب که برای نخستین بار توسط مشرق منتشر می شود. این گزارش به دست خط شخص شهید حاج علی رضا موحد دانش نگاشته شده  و طی 31 سال گذشته در گوشه ای محفوظ مانده بود. ایشان در زمان تنظیم این گزارش فرمانده گروهان اول از گردان دوم سپاه بودند. یکی از اسامی مندرج در گزارش توسط مشرق حذف شده است تا راه را بر هرگونه سوء استفاده احتمالی ببندد.
این گزارش ، یکی از اسناد منحصر بفرد جنگی است که از نبرد با ضد انقلاب در جبهه های غرب باقی مانده .
و اما متن کامل گزارش:

بسمه تعالی
گزارش از پاسدار
علرضا موحد دانش  (مسئول گروها 1) از گردان 2
عزیز الله محمدی
موضوع: تپه شهداء سنندج
پس از شکست طرح […](فرمانده عملیات) و مستقر شدن این گروهان در محل مسجد شریف آباد و معطل و بدون برنامه ماندن برادران تصمیم به گرفتن تپه شریف آباد گرقتیم زیرا تپه مزبور از لحاظ موقعیت سوق الجیشی دارای اهمیت بسیار می بود و گرفتن تپه مزبور مساوی با گرفتن شهر بود. پس از اخذ تصمیم و در میان گذاشتن آن با افراد شورای گروهان و همگی بچه ها برآن شدیم که سلسله مراتب را رعایت کرده و به فرمانده عملیات که میبایست در محل بی سیم مرکز باشد اطلاع بدهیم. پس از تماس با بیسیم مرکز که کلیه بی سیم ها نیز در جریان کامل این مسئله بودند از طرف فرمانده عملیات به ما گفته شد که شما تحمل کنید تا آتش توپخانه و همچنین خمپاره اندازها مسیر شما را کاملا پاکسازی کنند و بکوبند آن وقت ما به شما اطلاع می دهیم و شما به طرف تپه حرکت کنید.

دقیقا این مورد رعایت شد و حدود ساعت 20/2 دقیقه بوسیله بیسیم به ما دستور حرکت داده شد و ما حرکت کردیم. بدون اینکه درگیری پیش بیاید به بالای تپه رفتیم و تپه تسخیر شد. روی تپه بچه ها را تقسیم کردیم و 15 نفر از برادران رو تپه پایین و 7 نفر (با خودم) روی تپه بلند تر مستقر شدیم . در همین هنگام برادر شهید حمید شقاقی در هنگام بالا رفتن از تپه بلند تر تیر خورده و در دم شهید شد من (علیرضا موحد دانش) به وسیله بیسیم تسخیر تپه را به فرمانده بیسیم مرکز اطلاع دادم و درخواست مهمات- غذا- گونی و نیروی کمکی کردم . فرمانده بیسیم مرکز با خوشحالی زیاد به ما گفت که شما فقط نیم ساعت دوام بیاورید تا کلیه وسایلی را که خواسته بودید برایتان بفرستم. نیم ساعت تبدیل به یک ساعت و سه ربع گردید ولی مهمات برای ما نرسید. در طی این مدت ما شاهد ازدیاد نیروهای دشمن در تپه مقابل بودیم و مرتب با بیسیم درخواست مهمات و غیره می کردیم و به ما می گفتند که مهمات و نیرو برای شما فرستاده شده است. در همین بین افراد دشمن شروع به تیراندازی به طرف ما کردند و خمپاره های فسفر دار ارتش نیز این امکان را به دشمن داد تا در زیر رگبار به طرف ما پیشروی کنند دشمن در این لحظه از خمپاره اندازهایش نیز استفاده کرده و مرتب به طرف ما خمپاره پرتاب میکرد ولی نه مهمات و نه نیرو هیچکدام به ما نرسیده بود و نرسیدن نیرو و مهمات عامل اصلی قتل عام برادران پاسدار ما بود. پس از عقب نشینی و دادن 9 شهید و چهار زخمی متوجه شدیم که نیرو و مهماتی که برای ما بوسیله برادر حمید ابوطالب فرستاده شده بود به دلایلی بوسیله برادر […](فرمانده عملیات) متوقف شده و برای ما فرستاده نشده حالا به چه دلیل و برهانی خدا می داند.
برادرانی که برای ما مهمات میاوردند و جلوی آنها بوسیله برادر […] گرفته شد.
برادر احمد اسلیمی اصفهانی    فرمانده گردان 2 پادگان ولیعصر
کیانی      از گردان 2
مرتضی قیصری (راننده ماشین)    از گردان 2

پاسدار عزیز الله محمدی                                  مسئول گروهان 1 گردان 2
6/3/59                                                       6/3/59
مورد بالا تایید است                                       علیرضا موحد دانش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *