تفسیر عجیب انصاری از صحبت‌های روحانی پیرامون ناجا و درباره یک چیستان؛ تلفن‌های هوشمند، فتنه و جریان خاص، از جمله مطالبی است که در بسته امروز گزارش تحلیلی فارس به آنها پرداخته‌ایم.

بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.

***

چرا هادی خانیکی تأکید می‌کند جنبش‌های اجتماعی ساختارشکن نیستند؟!

درباره یک چیستان؛ تلفن‌های هوشمند، فتنه و جریان خاص

قرار است در خردادماه امسال، همایشی تحت عنوان «تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی» در تهران برگزار شود که مسئولیت کمیته علمی آن بر عهده «هادی خانیکی» فعال اصلاح‌طلب و مشاور محمد خاتمی در دولت اصلاحات است.

خانیکی در این باره گفتگویی در روزنامه شرق انجام داده و طی آن با اشاره به موضوع تلفن های هوشمند؛ توضیحات مبسوطی را درباره «جنبش های اجتماعی»! ارائه کرده است.

در ادامه بخش هایی از صحبت های خانیکی را در این باره می‌خوانید:

_ ٢٠ میلیون دستگاهی (تلفن های هوشمند) که در اختیار مردم است، به‌خصوص با تأکید بر اینکه چه کاربرانی بیشتر آنها را مصرف می‌کنند، اولین مسئله‌ای که در برابر ما قرار می‌دهند، این است که بدانیم چه تقاضاهایی ایجاد می‌کنند. جنبش‌های جدید بر اساس نیازهای جدید به وجود می‌آید؛ یعنی نیازهای جدید مطرح می‌شود، اما فضای موجود به آن نیازها پاسخ نمی‌دهد، این باعث به‌وجود آمدن جنبش‌های جدید می‌شود.

_ به عبارت دیگر، جنبش‌های اجتماعی که باز هم آنها فی‌نفسه نه فرصت هستند و نه تهدید، می‌توانند ظرفیت‌های هر جامعه‌ای را افزایش دهند.

_ جنبش‌های جدید اجتماعی الزاما جنبش‌های ساختارشکن نیستند خیلی از گرایش‌هایی که در درون این جنبش‌ها وجود دارد، در تعریف سیاسی‌اش، به گرایش‌های اصلاح‌طلبانه و قانون‌مند و انتقادی نزدیک‌تر است.

_ این همایش‌ها، تنها معطوف به نگرانی‌ها نباشد بلکه معطوف به ظرفیت‌های مثبت هم باشد. نباید از این پدیده ترسید بلکه باید این پدیده را قابل دسترس و قابل استفاده برای عموم کرد!

*مسئله ای به نام «جنبش اجتماعی»! ظاهراً پس از ماجرای تشییع جنازه مرحوم مرتضی پاشایی مورد توجه عمده یک جریان سیاسی خاص قرار گرفت و آنها در این باره با ارکان و جلوات مختلفی داد سخن دادند.

از «این تشییع یک تست بود»! تا «جوانان معترض دهه شصتی این تشییع را رقم زدند» و «نمایش، نمایش پاشایی نبود»! تنها بخشی از تک نگاره ها و جملات اصلاح طلبان و تریبون های این جریان بود که بر زبان آورده شد و کار را به جایی رسانید که امروز در هیچ مطلبی از سوی جریان خاص به چیزی به نام جنبش اجتماعی اشاره نمی شود مگر اینکه با تلمیح، به ماجرای تشییع پاشایی نیز اشاره شود! (کما اینکه در مقدمه گفتگوی اشاره شده نیز کلمه «پاشایی» به چشم می خورد)

و اما «تلفن های هوشمند»،«شبکه های موبایلی» و چیزی به نام «جنبش اجتماعی»…

 شاید در نگاه اول بدبینانه به نظر برسد اما با اندکی تدقیق در سه عنوان اشاره شده و همچنین با عنایت به تجربه رفتارهای جنبش های اجتماعی در کشورهایی مثل اوکراین، چین، ونزوئلا و … باید عنوان کرد که در جنبش های اجتماعی کنونی که عمدتاً و به دلایلی محرز، به سمت اغتشاش و براندازی ختم می شوند؛ برای هماهنگ سازی متجمعین به شبکه های ارتباطی نیاز است و پر واضح آنکه موبایل های هوشمند ابزار رفع این نیاز هستند.

البته این حرف به معنای نفی موبایل های هوشمند و حتی شبکه های موبایلی نیست اما یقیناً به این معناست که ما در حال صحبت کردن پیرامون یک «کارد دو لبه» هستیم.

کارد دو لبه ای که سوگمندانه باید اذعان کرد؛ جریان سیاسی خاص چه در فتنه سال 88 و چه در ماجرای تشییع یک خواننده جوان نشان دادند که از طریق آن قصد ایجاد «فشار» علیه نظام و میل کردن به چیزهایی مثل اعتراض! دارند.

کما اینکه سعید حجاریان نیز چند ماه پس از وقوع آن تشییع به صحنه آمد و صریحاً از این معنا سخن گفت که مردم باید همچون درگذشت مرحوم پاشایی نیز به صحنه بیایند و با تجمعات خیابانی؛ به ایجاد فشار علیه نظام بپردازند.

هم‌آغوشی جنبش های اجتماعی با براندازی و پررنگ سازی نقش موبایل های هوشمند در این میان نیز البته فقط منوط به رفتار جریان خاص در ایران نیست.

شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که در اوان وقوع جریان «خیزش چتر» در هنگ کنگ که گویا همچنان در جریان است اما رو به سردی گذاشته؛ یکی از گزارشگران الجزیره، این جمله را در وبلاگ خود منتشر کرد که «دانشجویان هنگ کنگی قصد دارند با موبایل های هوشمند خود آینده کشور چین را تغییر دهند»…

و منظور او هم شعارهای اغتشاشگران هنگ کنگی مبنی بر براندازی هیئت حاکمه هنگ کنگ و تلاش آنها با حمایت آمریکا مبنی بر خارج شدن این منطقه از قیمومت چین بود.

همچنین کسانی که وقایع فتنه سال 88 را بصورت دقیق به یاد دارند، لابد به خاطر می آورند که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا چگونه در آن مقطع از تلاش کاخ سفید برای به راه انداختن اینترنت چمدانی در کشورهای معارض آمریکا خبر داد.

پروژه ای که طی آن قرار بود تلفن های هوشمند به شبکه های اینترانتی فرامرزی متصل شده و برای دستور گرفتن از اتاق های عملیات براندازی دیگر نیازی به تجهیزات مخابراتی داخلی نداشته باشند.

صحبت های اشاره شده از هادی خانیکی پیرامون جنبش های اجتماعی در ظاهر حاوی هیچ نکته یا خبر خاصی نیستند و سایر صحبت های وی درباره شبکه های موبایلی که در متن گفتگو با شرق آمده است نیز ایضاً…

اما نکته آنجاست که نمی توان به پازلی به نام جنبش های اجتماعی جدید بصورت یک قطعه تنها نگریست!

بلکه باید سایر اجزای این معما که شامل تجربه کشورهای دیگر، رفتار اصلاح طلبان در قبال جنبش های اجتماعی، رابطه تلفن های هوشمند با جنبش های اجتماعی، فتنه سال 88، علاقه ژنتیکی جریان سیاسی خاص به مبارزه با استبداد داخلی! و … را نیز در کنار یکدیگر قرار داد و آنگاه در نتایجی که منطقاً به دست خواهد آمد، تأمل کرد.

***

تفسیر عجیب انصاری از صحبت های روحانی پیرامون ناجا 

«ناجا در برخورد با جرایم قانون را مدنظر قرار دهد»

مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیس جمهور روحانی، در بخشی از سخنان خود در جلسه شورای اداری شهرستان فسا گفته است: از سخنان رییس‌جمهور در مورد التزام نیروی انتظامی به قانون، سوء برداشت شد.

به گزارش ایلنا، وی تصریح کرده است: در واقع سخن اصلی رییس‌جمهور این بود که نیروی انتظامی که اسلحه در دست دارد در برخورد با جرایم قانون را مدنظر قرار دهد و اجتهاد شخصی نکند که از این صحبت سوء تعبیر شد و عده ای آن را به نحوه‌ای دیگر پوشش دادند و یا برداشت نادرستی از آن شد.

*سخن این مقام دولتی مبنی بر اینکه عده ای صحبت های رئیس جمهور درباره وظایف نیروی انتظامی را به نحوه ای دیگر پوشش دادند سخن دقیقی نیست زیرا واکنش های عمومی به صحبت رئیس جمهور که گفته بود ناجا موظف به اجرای اسلام نیست؛ واکنش هایی به نص کلام رئیس جمهور و معنای آن بود نه واکنش هایی به تعابیر منتشره در رسانه ها.

وانگهی، تأکید دوباره انصاری به «قانون» و اشاره نکردن به «اسلام» در تفسیری که وی به زعم خود از سخن رئیس جمهور ارائه کرده نیز محل ابهام است.

رئیس جمهور روحانی چندی قبل در جمع فرماندهان ناجا گفته بود: «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمی‌تواند، بگوید من این کار را کردم چون خدا گفته است، پلیس یک وظیفه بیشتر ندارد و آن هم اجرای قانون است»!

درباره این صحبت، چند تن از مراجع عظام تقلید نیز انتقاد و ابراز نگرانی کرده‌اند.

پیش از این نیز یک مقام بلندپایه دولتی در اشاره به اقدامات ناجا پیرامون بدحجابی ها گفته بود: فرهنگ با ون و مینی‌بوس و پاسبان درست نمی‌شود…

***

آنهایی که سال 88 اعتراف کردند، نقطه ضعف داشتند

امیدواری برای پس گرفتن اعترافات سال 88!

عبدا… ناصری، فعال سیاسی اصلاح طلب در بخشی از گفتگوی خود با روزنامه اعتماد که اخیراً منتشر شد، گفته است:

«بعد از ٨٨ هم خیلی افراد را بازداشت کردند. اصلاح طلبان هزینه دادند بعضی خیلی بیشتر. برخی اعترافاتی داشتند که البته نمی توان به آنها خرده ای هم گرفت. یک روز بازجو از من پرسید شما چرا آنقدر زبان تان دراز است؟ گفتم برای اینکه دست و جیب و چشم مان پاک است. بهزاد نبوی، تاجزاده و امین زاده نقطه ضعفی نداشتند. البته دوستان توجه داشتند، به لحاظ اخلاقی و به لحاظ سیاسی حق نداریم نسبت به کسانی که جلوی دوربین آمدند و اعترافاتی داشتند موضع بگیریم. ما باید شرایط واقعی افراد را درک کنیم این افراد هم دوباره برمی‌گردند به جامعه و ترمیم می‌شوند. همچنان که همه آنها امروز فعالند و تلاش اصلاح طلبانه دارند»

*ذکر این معنا از جانب یک چهره سیاسی اصلاح طلب که می گوید افرادی که در جریان فتنه سال 88 جلوی دوربین اعتراف کرده اند؛ نقطه ضعف داشته اند و البته دوباره ترمیم می شوند! به شدت محل تأمل و عاملی برای شناخت بیشتر مزاج یک جریان سیاسی خاص است.

در صحبت اشاره شده؛ به جامعه برگشتن و ترمیم شدن؛ به معنای بازگشت معترفین از اعترافات خود در سال 88 و پس گرفتن گفته ها و اقاریر است!

مسئله ای که اولاً تاکنون رخ نداده و ثانیاً امید ابراز شده در این زمینه هم مدلل به نظر نمی رسد.

البته مشخص نیست منظور ناصری از «ترمیم معترفین»! توبه آنها از اعترافات و اقاریرشان است یا اینکه او می خواهد بیان کند این اعترافات تحت فشارهایی صورت گرفته و لذا صحیح نیستند؟!

فرض اول درست به نظر نمی رسد زیرا نزدیک به 6 سال از فتنه سال 88 گذشته و معترفین و توابین از اعترافات و اقاریر خود توبه نکرده اند و با توجه به روشن شدن واقعیت ها؛ به نظر نمی رسد که پس از این هم توبه کنند و فرض دوم نیز با توجه به اینکه جریان سیاسی خاصی که مدعی وجود استبداد داخلی! در ایران است؛ طی 36 سال عمر انقلاب اسلامی و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، همواره مدعی وجود رویه شکنجه زندانیان سیاسی در ایران بوده؛ هرگز نتوانسته سند متقنی را در این باره ارائه کند و ایضاً به این دلیل که حتی زندانیان سیاسی رفته از ایران نیز با اینکه هم اکنون در خارج از کشور حضور دارند اما به چیزی به معنای شکنجه در ایران اسلامی اشاره نکرده‌اند؛ لذا منطقاً محال به نظر می رسد که اعترافات چهره های جریان خاص در سال 88 تحت فشار یا شرایط خاصی صورت گرفته باشد.

تأکید ناصری بر ترمیم معترفین و توابین! همچنین این معنای محرز را نیز با خود دارد که وی اساساً هنوز معتقد به درستی برخی مواضع و ادعاهای صورت گرفته در سال 88 است و آنها را جزو ذنوب خود و جریان متبوعش نمی داند!

در این باره اما باید گفت که ناصری تنها و از قافله جا مانده است زیرا تندروی بودن رفتارهای سال 88، ضرورت عذرخواهی از نظام اسلامی و ضرورت حذف بدبینی‌ها نسبت به اصلاح طلبان که همگی توسط لیدر این جریان و عددی دیگر از معاریف جریان سیاسی خاص بیان شده؛ گویای این واقعیت است که جریان خاص، اغلاط خود در فتنه سال 88 را پذیرفته و بصورتی کج دار و مریز! قصد رفع آنها را دارد.(کج دار و مریزی که البته تاکنون راه غلطی سپرده و از اصلی ترین راه، یعنی عذرخواهی رسمی محمد خاتمی استنکاف کرده است)

همچنین بدیهی به نظر می رسد که صحبت های ناصری در کنار ادعای او مبنی بر اینکه اگر امثال بهزاد نبوی اعتراف نکردند؛ یعنی نقطه ضعف نداشتند! باید به اقتراح کسانی همچون ابطحی، عطریانفر، شریعتی و سایرین گذاشته شود و این افراد نیز به سخنان امثال ناصری که با اخلاق سیاسی و حتی حزبی هم در تضاد است؛ واکنش نشان دهند.

گفتنیست، حلقه هایی وابسته به جریان سیاسی خاص در سال 88 از دادگاه هایی که فعالان فتنه در آنها محاکمه شدند؛ با عنوان دادگاه های استالینی! یاد می‌کردند.

جریان سیاسی خاص همواره در برابر این پرسش صریح قرار دارد که اگر آنها معتقد به صحیح بودن رفتارها و ادعای تقلب خود در قبال انتخابات سال 88 هستند؛ چرا در بقیه انتخابات ها شرکت کردند؟!

شاید کسی که ترمیم شده است شخص عبدا… ناصری باشد نه معترفین و توابین سال 88…